۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

تدابیر امنیتی رژیم به بهانه "انتخابات"و آماده باش کامل نیروهای سرکوبگر رژیم!

آماده باش کامل نیروهای سرکوبگر رژیم!

جمهوری اسلامی در تلاش برای " تامین امنیت انتخاباتش" می باشد. به اعتراف سران رژیم انتخابات 92 امنیتی ترین نمایش انتخابات در طول سه دهه گذشته است. ترس و وحشت سراپای حکومت را فرا گرفته است. همه باندها و دارو دسته های حکومت بشدت " نگران امنیت انتخاباتشان" هستند. "امنیت انتخابات " کابوس رژیم شده است.
خامنه ای رئیس آدمکشان چندین جلسه با فرماندهان نظامی ارگانهای سرکوبگر برگزار کرده است. بر اساس اخبار و گزارشات درج شده به بیرون، سپاه، بسیج، حلقه های صالحین، نیروهای لباس شخصی وابسته به وزارت کشور، در کنار دهها ارگان و باند علنی و مخفی رژیم در حال آماده باش کامل هستند. برخی از نمایندگان مجلس رژیم خواهان "اقدامات ویژه تری" برای برگزاری انتخابات شده اند. از جمله تصویب دوفوریتی بودجه هنگفت در کمیسیون امنیت ملی رژیم و درخواست از لاریحانی برای تصویب فوری آن در مجلس بوده است.
مجموعه اقداماتی که در حال حاضر در دست اجرا می باشند.
* به اجرا گذاشتن دهها مانور آمادگی نیروی های گارد ویژه و ضد شورش در شهرهای بزرگ کشور
* به اجرا درآورن بیش از 80 طرح به بهانه "امنیت اخلاقی و اجتماعی" فقط در تهران،
* اجرای چندین طرح سری، امنیتی و اطلاعاتی وزارت کشوربرای مقابله با شبکه های مجازی و مدیای اجتماعی، کنترل اینترنت و شبکه های تلفن همراه
* انتقال نیروهای بسیج و سپاه از همه پایگاههای نظامی به شهرهای بزرگ و مراکز استانها
* برگزاری مانور آمادگی نظامی در مزرهای کشور به بهانه "انتخابات" و بستن مرزها
* علاوه براجرای طرحهای نامبرده، روز سه شنبه 7 خرداد احمدی مقدم فرمانده ناجا اعلام کرد که 300هزار نيروي انتظامي برای " تامين امنیت انتخابات " انجام وظیفه خواهند کرد.
* چهار روز پیش پاسدار کاظمینی فرمانده سپاه تهران ضمن تاکید بر" اشراف کامل سپاه بر تهران"، خبر از تشکیل 50 هزار "حلقه صالحین"، بسیجی ها و اطلاعاتی های رژیم در محلات تهران داد.
* در اقدامی دیگر معاون وزارت کشور رژیم" اقدمات امنیتی این وزارتخانه برای انتخابات" را تشریح کرده و گفته است که ماموران، ناظران و نیروهای امنیتی دست اندر کار انتخابات در شعبات اخذ رای در معیت نیروهای مسلح سپاه و بسیج حاضر خواهند شد.
جمهوری اسلامی با این اقدامات و تدابیر شدید امنیتی در صدد برگزاری" انتخاباتش " است. سران نظام هر روز اندر باب " فتنه " و " تحرکات دشمن " خزعبلات گفته و رسما و علنا ترس و وحشتشان از این " دشمن و فتنه گران " را بر زبان جاری می کنند. مضحکه انتخابات تبدیل به کابوسی برای کل نظام شده است.
" دشمن و فتنه گران " از نظر خامنه ای و کل رژیم آدمکشان اسلامی، مردم هستند. مردمی که جمهوری اسلامی نمی خواهند و این را بارها با صدای بلند و رسایشان اعلام کرده اند. مردمی که سال 88 نشان دادند که اگر به میدان بیایند، همین صدها هزار نیروی سرکوبگر کاری از دستشان ساخته نیست. به عبارتی این مردم حکومت را به این وضعیت رانده اند که برای بقایش ناچار است رسما برعلیه مردم اعلام جنگ نماید.

نفرت، انزجار و خشم مردم از حکومت آنچنان در جامعه موج میزند که رعشه مرگ بر ارکان نظام انداخته است. حکومت به خوبی میداند که در میان مردم مشروعیتی ندارد. به خوبی میداند که مردم مترصد فرصت دیگری نشسته اند تا کار نظام را یکسره کنند. به خیابان آوردن صدها هزار نیروی سرکوبگر، به اجرا در آوردن صدها طرح مقابله با مردم و اعتراضات احتمالی، قرار است فضا و جو جامعه را نظامی و امنیتی کرده و جلوی اعتراضات مردم را بگیرند. اینکه این کار چقدر شدنی است، زیر سوال است. اولا حکومت و صفوفش به هم ریخته تر از هر دوره ای است. بخشی از حکومت صلاحیت آن بخش دیگر را برای عبور دادن نظام از بحرانش رد کرده است. باند ها و دار و دسته های حکومت برعلیه همدیگر مدام مشغول افشاگری و بخشا خط و نشان کشیدن هستند. خامنه ای کلا در راس نظام موقعیتش بسیار ضعیفتر و شکننده تر از هر زمانی شده است. دیگر مدتهاست که اتوریته اعتبارش در میان باندهایش بشدت کاهش پیدا کرده. باندهایش حرفش را گوش نمی دهند. در بیت رهبری بر سر وضعیت بحرانی رژیم، هر روز جنگ و دعواست. خامنه ای به نزدیکترین افراد نظامش هم اعتماد ندارد. در این میان تنها شانس خامنه ای و بیت رهبری برای سرپا ماندنشان، نیروهای سپاه و بسیج و دم و دستگاه عریض و طویل سرکوبش می باشد و بس. خود خامنه ای به صف مدافعینش بی اعتماد شده. به این وضعیت فاکتور دخالت مردم را ضرب کنید. خطراعتراضات احتمالی در آستانه " انتخابات " و به میدان آمدنشان بحران و بی افقی حکومت را صد برابر کرده است. ترس و وحشت حکومت واقعی و ملموس می باشد. جمهوری اسلامی زیر منگنه اعتراض، نفرت و انزجا مردم قراردارد و روی بشکه باروت مردم نشسته است.

نظرات شاهزا ده رضا پهلوی در مورد انتخابات


۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

ایران ۲۰۱۳ گورستان وبلاگ نویسان است


تاریخ تمدنهای بزرگ جهان ثابت میکند که همواره جشنهای بزرگ ملتها با حضور قلم اندیشمندان آن جوامع صورت گرفته است.
نگاهی به انقلابهای مهم جهان نقش مهم نویسندگان و متفکران آن جامعه را در بیدارسازی عامه مردم به خوبی نشان میدهد.
با توجه به اینکه سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نقش کلیدی و مهمی را در رقم خوردن نقشه سیاسی و جقرافیایی کشورهای خاورمیانه را بازی میکند بدون شک در کشوری مانند ایران با تمدن باستانی این مسئله بی نهایت مهم است که چگونه روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در خارج از کشور با ملت ایران در داخل کشور هم صدا باشند.
آمارهای مستند حاکی از آن است که همسو با فعالین مطبوعاتی در داخل کشور و قلم بدستان توانای ایرانی در داخل زندانهای رزیم تعداد بیشماری از هموتنان در کشورهای پناه جو پذیر مشغول فعالیتهای وبلاگ نویسی جهت انهدام رزیم خونخوار و استبدادی جمهوری اسلامی هستند.
گزارشهای رسیده به دفتر کمیته گزارشگران و سازمان گزارشگران برون مرزی حاکی از آن است که رزیم فعالیتهای وبلاگ نویسان و فعالین مطبوعاتی را در سالهای گذشته در ترکیه یونان و کشورهای اروپایی کنترول میکند.
فرار دکتر بهمن توتونچی روزنامه نگار مستقل ایرانی به کردستان عراق. کشته شدن پدر سیروان عنایتی خبرنگار مستقل در ترکیه(آن هم به طرض مشکوکی). فشار رزیم بر خانواده خدیجه موهبتی (وبلاگ نویس حامی اقلیتهای مذهبی) و دیگر وبلاگ نویسان مانند (غلامرضا خواجوی) (شاهپور منبری) (شهاب شریفی) (میر مرتضی قمری) (یوسف آذرنیا) (محمد مهدی بردبار) زوج مسیحی: (ناهید هاشم پور و صادق فیضی دولت آبادی) همگی نشانگر نقض کامل حقوق بشر در ایران استبداد زده است.
ترور شهید محمد صابر ستاری و فرار اعضای خانواده آنها به ترکیه (نسرین علیزاده همسر شهید نامبرده و سامرند سامان و سارو) همه و همه دلایل محکمه پسندی هستند که رزیم ایران باید طی ماهها و سالهای آینده با کمک جامعه بین المللی سرنگون شود.
کمیته دفاع از وبلاگ نویسان ایرانی طی بیانیه ای به سازمان گزارشگران برون مرزی در فرانسه اعلام نمود: فشارهای رزیم و سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای وابسته به رهبر جمهوری اسلامی طی روزهاو هفته های اخیر به صورت مداوم به خانه های وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران یورش برده و به عناوین مختلفی مانند اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات اسلام آنها را تحت فشار و شکنجه قرار داده اند.
گزارشات مستند پیرامون عدم آزادی مطبوعات در ایران حاکی از آن است که : (جیمز بوملیا) ریاست فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران جهان در بلزیک به شدت علیه دیپلماتهای ایران موضع گیری نموده است ودرچندین نوبت پیرامون نقض حقوق فعالین مطبوعاتی و روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان به خانم کاترین آشتون (مسئول دیپلماسی اروپا) و باراک اوباما و نیز آقای بان کی مون (دبیرکل سازمان ملل متحد) گزارشات جدیدی را ارسال نموده است.
بدون شک طی هفته های آینده دور جدیدی از برخورد با روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان آغاز خواهد شد که این شروع یک جنبش متفاوت در ایران (قلب خاور میانه) خواهد بود…
نوشته دکتر امیر کیهان
(دکترای آمار از دانشگاه مسکو روسیه)

روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسى

بازى کودکان قرار است به پرورش فکرى ورشد قابلیتها و استعدادهاى کودکان کمک کند, اما کودک زندانى سیاسی، آسیبهاى روحى روانیش را که در اثر زندانى بودند پدر و یا مادرش بوجود آمده است را در بازیش نشان میدهد و رویاى آزاد کردن پدر و مادرش را در دنیاى کودکانه اش در بازیش به تحقق میرساند.
روز ٢٠ ژوئن – برابر با سى خرداد ١٣۹٢ را کمیته مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسی به کودکان زندانیان سیاسى تقدیم کرده است. بهترین هدیه شما به این کودکان شرکت وسیعتان در اعتراضات و تجمعات این روز و افشا کردن جنایات رژیم در شکنجه روحى و روانى این کودکان میباشد.
همه با هم یکصدا، در روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسى صداى این کودکان زندانى باشیم. کمک کنید که در سراسر دنیا این روز را هر چه وسیعتر برگزار کرده و صداى این کودکان را به گوش میلیونها نفر برسانیم.
شیوا محبوبى
سخنگوى کمیته مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسى

۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه

اعتراض به نظام جمهوری اسلامی

در انتخابات چهار سال پیش به دلیل نبودن رهبر و دو دستگی در بین مردم در تهران در 22 بهمن نظام پیروز شد و متاسفانه همه ما نظاره گر این بودیم که اگر مردم منتظر رهبر نبودند این نظام حاکم بر ایران شکست میخورد . عادت بدی که ما پیدا کردیم این است که اگر همه ملت بیرون بیایند و اعتراض کنند ما هم میرویم .اگر شعار بدهند ما هم میدهیم . اگر سکوت کنند ما هم سکوت میکنیم . ولی بیائید برای یک بار هم که شده خودمان باشیم از کسی تقلید نکنیم . اگر واقعا به این نظام و به این حکومت اعتراض دارید پس منتظر رهبر نباشید . من معترضم میروم بیرون و در خیابانها شعار میدهم و با رای ندادن به انتخابات اعتراضم را نشان میدهم و اگر معترض نیستم در خانه مینشینم و منتظر آشی میباشم که دوباره برایمان درست میکنند . اگر همه ما با این هدف حرکت کنیم نه احتیاج به موسوی و کروبی و سایر رهبران دست نشانده نظام داریم و در آن صورت میبینیم که همه ملت بیرون آمده و بدون رهبر برای آزادی ایران دست به دست هم میدهند . ما یک حکومت بدون نظام میخواهیم . ما به حکومت مردمی در ایران میاندیشیم . به امید آزادی هر چه زودتر ایران از دست نظام ننگین آخوندی .
با درود به تمام کسانی که برای این هدف میکوشند . داود

بیانیه ای از شاهزاده رضا پهلوی درباره انتخابات آزاد

«اراده مردم، اساس قدرت حکومت است. هر فردی حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود، مستقیم و یا به واسطه نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، شرکت جوید.»                  
                                                                                                                  ماده ۲۱ جهانی حقوق بشر
برگزاری روند شفاف و سلامت انتخاباتی مستلزم پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۹۶۶ و اجرای معیارهای کنوانسیون نشست ۱۵۴ شورای بین المجالس است:  
·       حق انتخاب کردن آزاد: هرشهروندی حق دارد تا در سرنوشت میهن خود آزادانه بدون هیچ محدودیتی مشارکت نماید و در فضای امن فارغ از هر تهدیدی و تحمیلی بتواند در انتخابات شرکت نماید و به نامزد مورد نظر خود رای دهد.
·       حق انتخاب شدن: هر شهروندی حق دارد با شرایط مساوی بطور فردی یا از طریق حزبی نامزد انتخاباتی شود.
·       حق آزادی بیان و عقیده: هرشهروندی در مقام انتخاب شونده و یا انتخاب کننده و هر حزب و تشکلی می بایست حق بیان آزاد داشته باشد.
·       حق تشکیل احزاب: شهروندان می بایست بدون بیم و نگرانی در فضایی آزاد با هرنوع گرایش سیاسی و عقیدتی حق تشکیل احزاب در شرایط یکسان داشته باشند.
·       حق دسترسی یکسان به تبلیغات، وسایل ارتباط جمعی و رسانه ملی: نامزدهای انتخاباتی، هر حزب و تشکل سیاسی ـ عقیدتی  و رای دهندگان در شرایط مساوی و برابر می بایست از حق تبلیغ و ترویج دیدگاه های خود از رسانه های گروهی و دولتی بهرمند گردند.
·       نقش دولت: وظیفه اساسی و مهم دولت با پایبندی به معیارهای جهانشمول، تضمین سلامت و برقراری عدالت و ایجاد فضای آزاد در هر مراحله ایی از روند انتخاباتی است.
·   آزادی: دولت موظف است امنیت جانی و مالی و حرمت فردی را تامین نماید و عدالت را برای همه شهروندان در سراسر کشور از هر اندیشه و اعتقادی برقرار نماید.
·   سلامت: دولت موظف است امکان نظارت و بازبینی بیطرفانه نهادهای مردمی و غیردولتی و نمایندگان احزاب سیاسی را بر فرآیند انتخابات فراهم نماید.
·   عدالت: دولت موظف است موارد نقض حقوق بشر، تخلفات انتخاباتی و مغایر با معیارهای بین المللی را در چارچوب قانون در دادگاه های عمومی علنی، مستقل و بیطرف مورد رسیدگی قرار دهد. همه شهروندان می بایست مورد حمایت قانونی قرار گیرند. دولت موظف به رعایت امانت و بی طرفی بدون هرگونه دخالت و یا تحریکی در همه مراحل روند گرفتن و شمارش آرا و اعلام درست نتیجه آرا می باشد.

۱۳۹۲ خرداد ۲, پنجشنبه

مافیان نظام برای ریاست جمهوری صلاحیت شدند

کریستف دو لوآر، دبیر اول سازمان گزارشگران بدون مرز، در نامه‌ای به نامزدهای تایید صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری ایران خواستار تعهد آنان در رابطه با آزادی اطلاع‌رسانی، آزاد شدن روزنامه‌نگاران زندانی و اصلاح قانون رسانه‌ها در ایران شد.
این هشت نفر عبارتند از محمدرضا عارف، سعید جلیلی، حسن روحانی، محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، غلامعلی حدادعادل، محمد غرضی و علی‌اکبر ولایتی.
در نقطه مقابل، چهره‌های سرشناس بسیاری رد صلاحیت شدند که از میان آنها می‌توان به اکبر هاشمی رفسنجانی، اسفندیار رحیم‌مشایی، مسعود پزشکیان، قاسم شعله سعدی، اکبر اعلمی و محمد شریعتمداری اشاره کرد.
اکنون دبیر گزارشگران بدون مرز نامزدهای تایید صلاحیت شده انتخابات را در برابر این پرسش قرار داده است که تا چه حد به آزادی‌های مدنی، نظیر آزادی اطلاع‌رسانی پای‌بند هستند..
این نامه می‌گوید: «برخی از این ۵۲ زندانی فردای انتخابات ١٣٨٨ بازداشت شده‌اند، و به چهارمین سال بازداشت خود نزدیک می‌شوند. برخی دیگر از سال‌ها پیش از انتخابات در زندان هستند. تنها جرم آنها انجام وظیفه‌ اطلاع‌رسانی‌ است که حق قانونی آ‌نها بوده است. تا آن زمان که برای بستن دهان رسانه‌ها و خاموش کردن جامعه مدنی، روزنامه‌نگاران به شکل خودسرانه و نظام‌مند بازداشت می‌شوند، آزادی اطلاع‌رسانی در ایران نمی‌تواند رعایت شود.»
ملی آیا کدام یک از آنها  جواب خون عزیزانی که در انتخابات ١٣٨٨ به دست نظام کشته شده اند میدهد .
آیا مملکت از اینی که هست بدتر نمیشود .
این نظام جمهوری اسلامی  باید ریشه کن شود تا خون ندا . سهراب .زهرا . کیانوش . و تمام آنهائی که به خاطر راهشان جان داده اند پایما ل نشود .

دوباره میسازمت وطن

با تمام سختی ها، حق نداریم ناامید باشیم. و باید زیرک باشیم. باید هوشیار باشیم و در کمین اندک فرصت ها بنشینیم.با اتحاد و همدلی میتوانیم پیروز شویم . فقط کافی است که به آینده ایران کمی بیاندیشیم و امید به روزی که ایران آزاد را دوباره خواهیم داشت . قدرت اصلی حضور زنده ی ما است که در بطن جامعه در جریان است. تنها باید هوشمند باشیم و مترصد روزنه های پیش رو، تا قدرت و حضور خود را از مفر آنها به قدرت های ...ظاهری بی پایه نشان دهیم. هر چه قدر آنها سخت تر بگیرند، ما در یافتن راه ها و مفرها هوشمندتر و صبورتر خواهیم شد. ما نشان داده ایم که با صبر و هوشمندی خود توانستیم پس از سالها هنوز عشق به ایران و عشق به خانواده پهلوی را در دل داشته باشیم و با امید به روزی که زیاد دور نخواهد بود آزادی را در ایران مینگریم و دشمنان ایران را که درخاک وطنمان لانه کرده اند نابود خواهیم کرد .
با هم و همصدا میگوئیم دوباره میسازمت وطن .

۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

هاسمی کوسه رفت و علی تو گل ماند

لحظاتی پیش خامنه‌ای از عروسکهای جدیدش برای برپایی یک نمایش عروسکی بی‌مزه و خنک رونمایی کرد. در این لیست نه کاندیدای اصلاح طلبان حضور داشت و نه کاندیدای دولت! البته بعضیها انتظار داشتند برای حفظ ظاهر هم که شده توی این مرحله هاشمی و مشایی رو تأیید کند و مهندسی را بگذارد برای سر صندوق. ولی ظاهراً شرایط انفجاری جامعه و برآوردهای امنیتی چنین ناپرهیزی خطرناکی را به هیچ وجه صلاح نمی‌دیدند. خامنه‌ای تصمیمی درست گرفت و خیال خودش را راحت کرد!
هاشمی هم در آخرین بازی سیاسی خودش سنگ تمام گذاشت و با زبان بی‌‌زبانی ساختار دیکتاتوری جمهوری خودساختهٔ اسلامی را به نمایش گذاشت و به رغم اینکه می‌دانست تأیید صلاحیت نخواهد شد ــ علارغم تمامی پیغامها و پسغامها ــ ثبت نام کرد و با به جان خریدن رد صلاحیت خود تا پایان بررسی صلاحیتها در صحنه باقی ماند و بدین ترتیب با زبان بی زبانی پایان تتمهٔ انقلاب ۵۷ را و آغاز کامل عصری جدید را در ایران اعلام کرد.
بله، «کوسهٔ» سالهای دور ما خود را به سلامت از این باتلاقی که خودش در ساخت آن بی‌تقصیر نبود به خشکی رساند و البته «آقا» را نیز درون آن باتلاق تنها گذاشت؛ بی آنکه مسئولیتی متوجه خود کند چرا که خود «آقا» خواست که تنها بماند!!! برای هاشمی، چه از این بهتر.

هاشمی با ارسال سیگنالهای متعدد قبل از نامزد شدنش (که بدون موافقت آقا نمی‌آیم) و همین طور نحوهٔ نامزد شدنش (در دقیقهٔ نود) و سرانجام ماندن در صحنه تا آخرین لحظه (و نپذیرفتن معامله برای انصراف بدون هزینهٔ رد صلاحیتش برای نظام) تمام پایگاه باقی‌مانده‌اش در میان طیفهای معتدل‌تر و از جمله روحانیون سنتی قم را مخاطب قرار دهد. او در این خطاب، با دراز کردن انگشت اشاره‌اش به سمت «آقا» ــ که «نگاه کنید من تا آخرین لحظه هم حاضر بودم «ایثار» کنم و بیام نجاتتون بدم، اما خود آقا نخواست!!» ــ نقش مهمی در تقویت اجماع خاموشِ درون‌حاکمیتی علیه خامنه‌ای بازی کرد؛ راهی که پیشتر، سال ۸۸، موسوی و کروبی آن را، وقتی زیر بار «صحنه‌آراییِ» قبلیِ خامنه‌ای نرفتند، شروع کرده بودند و تا این لحظه نیز بر ادامهٔ آن استقامت ورزیده‌اند. هاشمی زیرکانه بضاعت اندک خود را در همان راهی به کار گرفت که موسوی و کروبی آغازگر آن بودند: در راه عمق بخشیدن به شکافی خاموش و مشروعیت‌زدا، درون‌ حاکمیت و علیه خامنه‌ای. هاشمی نیز تسلیم «صحنه‌آرایی خطرناک» آقا نشد البته به سبک خودش!
امروز «کوسهٔ» سالهای دور ما، که روزگاری استاد باتلاق‌سازی و عبور از آن بود، به سلامت به خشکی آمد و «علی» را تنهای تنها داخل باتلاق خودساخته‌اش رها کرد! بله، امروز روزی بود که بعد از ۳۵ سال از آغاز جمهوری اسلامی ضرب‌المثل ایرانی «علی ماند و حوضش» هیچگاه تا این حد معنی و مفهوم تمام و کمال پیدا نکرده بود.
هم‌اکنون خامنه‌ای با آرامش بیشتری می‌تواند درون این حوضِ باتلاقی با ملیجکانش مشغول گِل‌بازی باشد و مثلاً سر فرصت و با خیال آسوده تصمیم بگیرد مزاجش بیشتر الان مزهٔ «شفتالوی مقاومتی» (جلیلی) می‌طلبد یا «آلوی رستم‌آبادی» (ولایتی) و البته زیرچشمی «خربزهٔ مشهدی» (قالیباف) را نیز زیرنظر داشته باشد. اما سؤال اساسی این است: مردم ایران تا چه وقت، «آرام و باحوصله»، درون همین باتلاق، به تماشای این گِل‌بازیهای شلخته و ملال‌آور «آقا» با ملیجکان «گس» و «ترش» و «شیرین»مزه‌اش ادامه خواهند داد؟ قدرتهای مهم جهانی چه‌طور؛ آیا آنها نیز بویی از این «آرامش و حوصلهٔ» ایرانی برده‌اند؟

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

پرچم جمهوری ننگین اسلام ( مرگ بر تو ای خامنه ای )


رای نده

رای نده به قاتلان  رای تو یک حمایت است 
رای به این ستمگران  شرکتِ در جنایت است
جهل و جنون مرامشان  لوش و لجن کنامشان 
بر سر استخوان ما  ساخته شد نظامشان
کشتن ما ستمکشان  مذهب شان دیانت است
نان به لب و دهانشان  پُر شده از خیانت است
میچکد از دو دستشان  خون تن کبوتران
بر سر سفره هایشان  اشک دو چشم مادران
از نوک پا به فرق سر  جاکش و لات و لوت همه
در پی قتل عاشقان در همه جا به همهمه
نفرت و ننگ بادشان  جام شرنگ بادشان
کوچه به کوچه هر کران آجر و سنگ بادشان

رای نده به جانیان  شعله کشان شتاب کن
کاسه و کوزه هایشان  بر سرشان خراب کن
از تن گرگ پاره کن  رنگ لباس میش را
نزد همه نشان بده  زهر درون نیش را
بوی گه هر کران دهد  ریز و درشت عبایشان
منبع هر کثافت است  روی زمین   خدایشان

جانی و رذل و ناخلف ضد زنان بی شرف
فربه شده به رنج ما نعره زنان به هر طرف
 فاحشه ها به مملکت راس حکومتند همه
روز و شبان دوان دوان سوی غنیمتند همه
 
رای به این سگان هار هموطنان ضلالت است
فکر و خیالشان فقط  کوی و کران رذالت است
میهن رنجدیده را یکسره خوار میکنند
رای تو را بکوچه ها  چوبه دار میکنند

بهزادیان نژاد، احمدی امویی، باستانی و رونقی به زندان بازگشتند

قربان بهزادیان نژاد، بهمن احمدی امویی، مسعود باستانی و حسین رونقی زندانیان سیاسی که در مرخصی به سر می بردند امروز و در پی عدم تمدید مرخصی به همراهان خود در زندان پیوستند.
به گزارش خبرنگار کلمه، قربان بهزادیان نژاد، رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در جریان وقایع پس از کودتای انتخاباتی بازداشت شده بود و پس از تحمل چند ماه انفرادی به ۵ سال حبس محکوم شده است. این استاد دانشگاه و مشاور میر حسین موسوی  در همین مدت از همه حقوق دانشگاهی‌اش محروم شد‌ و حق تدریس در دانشگاه از وی ستانده شد.
قربان بهزادیان‌نژاد، استاد میکروبیولوژی در دانشگاه تربیت مدرس بود که در سال‌های اخیر فعالیت‌های فرهنگی زیادی داشته است. بهزادیان‌نژاد معاونت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت سیدمحمد خاتمی و مشاور وزیر بهداشت در انتخاب رؤسای دانشگاه‌های علوم پزشکی را در کارنامه مسئولیت‌های خود جای داده است.
حسین رونقی ملکی نیز که به همراه قربان نژاد به بند ۳۵۰ زندان اوین بازگشت از بازداشت شده های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شده و از پاییز سال گذشته در مرخصی استعلاجی به سر می برد.
همچنین در خبری دیگر گزارش شده که مسعود باستانی و بهمن احمدی امویی دو خبرنگاری که هم زمان همسرانشان نیز در زندان اوین در حبس به سر می برند به زندان رجایی شهر کرج بازگشتند.
بهمن احمدی که دوران حبس ۵ ساله ی خود را در زندان رجایی شهر کرج می گذراند، پاییز سال گذشته پس از حدود سه سال حبس به مرخصی آمد در حالی که همسرش از حق مرخصی حتی برای چند روز محروم ماند.
مسعود باستانی نیز که بلافاصله پس از انتخابات بازداشت و به  سال حبس محکوم شد بی آنکه بتواند در این چند ماه مرخصی همراه همسرش باشد دوباره به زندان بازگشت.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

انتخابات و باز هم بازی با مردم

در سایت ایران و جهان آمده است ..
جمعیت زیادی داوطلب شده است. ۶۸۶ نفر در وزارت کشور اعلام نامزدی کرده‌اند تا بعد از تأیید صلاحیت‌شان توسط شورای نگهبان در انتخابات
شرکت کنند. جوان‌ترین آن‌ها ۱۹ سال و پیرتریشنان ۸۷ سال دارد. به صورت نظری هر ایرانی که بالای هجده سال داشته باشد می‌تواند نامزد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شود.
این بار نیز سی نفر خانم نامزدی خود را اعلام کرده‌اند. اما شورای نگهبان همچون...
گذشته اینان را به دلیل جنسیت‌شان رد خواهد کرد. بیشتر نامزدهای دیگر نیز به همین شکل بختی ندارند:
ولی در اصل از این همه داوطلب فقط یک نفر انتخاب میشود و اون هم خامنه ای از قبل انتخاب کرده است تمام این ها فیلمی بیش نیست که باید مردم ایران بدانند که هر کسی از صندوق آرای نظام در بیاید مطمعنا مطلوب نظام خواهد بود و همچنین مطلوب شخص رهبری که همان خامنه ای میباشد و چه بسا بهران ایران بدتر از الان بشود که حتما همین است . ما نباید برای بار چندم گول این نظام را بخوریم و باید مردم ایران هر چه بیشتر متوجه نیرنگها و بازی های نظام که بر سرشان میآورند باشند . نه به انتخابات تنها حرف محکمی است که ما را از فشار بیش از حد نه نظام بلکه وجدانمان دور میکند .
به امید آزادی ایران . داود

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۷, جمعه

محمد- قران ومذهب دروغینش

تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (صف/11) به الله و فرستاده‌ی او ايمان بياوريد، و در راه الله با مالهای‌تان و جانهای‌تان جهاد كنيد، اين برای شما از هر چيز بهتر است (البته) اگر بدانيد.       پس از این دوره است که محمد خوی وحشی‌گری‌اش را نشان داد، او تقریبا هر یک ماه و نیم از عمرش را در جنگ بسر می‌برد؛ وی از زنان به اسارت گرفته شده با عنوان ملک یمین یاد نمود و این زنان را بردگان جنسی می‌دانست، ایشان حتی در جنگی که با یکی از قبایل یهودی داشتند پس از تقسیم زنان، دختران و پسران آنان در میان یاران خویش؛ زیادی از آنان را به ساکنان نجد فروخت و اسلحه خرید؛ میراثی که محمد پس از این دوره بر جای گذاشت چیزی جز کشتن مردان و به اسارت گرفته شدن زنان نبود:
او متوجه اهمیت و سود فروانی که در جنگ برایش نهفته بود گردید، بنابراین مسلمانان را به جنگ هر چه بیشتر تشویق نمود:و به این طریق محمد به جز خوی وحشیانه و جنگ هیچ نداشت و همه چیز را به نفع خود بر طبق اسلام و به اسم قران تمام میکرد . اسلام به جز خون و خونریزی تا به الان هیچ نشانه خوبی در تاریخ بر جای نگذاشته است . ای کاش میشد که  این دین دروغین را همه بشناسند . محمد و یاران او پس از این بود که متوجه اهمیت جنگ شدند و او درگیری یاران خویش با مخالفان عقیدتی را جهاد اعلام نمود؛ واژه‌ی جهاد از این پس وارد فرهنگ اسلام شد و از ارکان این دین گردید.
أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا ألا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ، ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة ، فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله".  
به من (از سوی الله) دستور داده شده با مردم بجنگم تا  گواهی دهند که غیر از الله خدائی نیست و محمد فرستاده‌‌ی اوست و (مانند ما) نماز بخوانند و  زکات را پرداخت کنند؛ پس اگر این را انجام دادند، خون و مال اينها از جانب من محترم است مگر به حق اسلام و حساب آنها با الله است. 

وای بر ما و مردم ایران زمین که نتوانستیم اسلام را بشناسیم
بعد از این همه مدت هنوز هم حاکمان نظام به اسم قران و اسلام جنایات خود را دنبال میکنند همچنان که محمد میکرد.

قالیباف و افشاگری هایش در مورد هاشمی و حوادث کوی دانشگاه

حدود 28 روز تا انتخابات مانده و این بار قالیباف وارد شده . البته خامنه ای دوباره انتخابش رو کرده و اونو فرستاده .
هنگام تقسیم قدرت در رژیم ایران که می‌شود، مردانی که تا دیروز اندکی سعی می‌کردند گذشته‌ی پرنکبت و سیاه‌شان را بپوشانند، ذات واقعی خودشان را نشان می‌دهند و برای به‌دست آوردن دل دیکتاتور اعظم و خرید یک‌ رای او که در واقع شامل کل آراء است! کاملا پشت به مردم می‌کنند و حدیث قمه‌کشی‌ها و سرکوب مردم و خدمات به رهبری را با آب و تاب فراوان بازگو می‌کنند.
نمونه‌ی بارز خودکشی‌ سیاسی کاندیدایی که هول کرده و به خودزنی (بخوانید چوب‌زنی) افتاده که مبادا او منتخب «آقا» نشود، محمد باقر قالیباف است. او که ابتدا در سال ۸۴ بخت خود را برای ریاست جمهوری آزمود و در واپسین روزها ستاره‌ی اقبالش نزد آقا مجتبی افول کرد، به شهرداری رفت و با اقداماتی سعی کرد چهره‌ی یک مدیر تکنوکرات را بگیرد و به‌نوعی دل مردم را هم به‌دست آورد.
اما اینک که خامنه‌ای، سعید جلیلی، این فرمان‌بر مطیع رام بیت را به میدان فرستاده، شصت قالیباف هم خبردار شده که قرار است مجددا کلاهی از جنس کلاه سال ۸۴ بر سر او رود. این است که سریعا به میدان آمده و برای دیکتاتور اعظم دم تکان می‌دهد و خودزنی‌ می‌کند و هرچه برای مردم رشته بود را پنبه می‌کند. چه، به خوبی می‌داند در این سیرک انتخابات تصمیم گیرنده خامنه‌ای است نه مردم!
باری دو مصاحبه‌ی امروز قالیباف یکی سراسر حمله به هاشمی رفسنجانی بود و دیگری ناگفته‌هایی از خدماتش برای خامنه‌ای و بیت!
شهردار تهران در اولین اظهارات خود با حمله‌ی شدید به اکبر هاشمی رفسنجانی گفت ورود رفسنجانی به انتخابات به آن معنی است که کشور را حداقل در یک دوره چهار ساله دیگر وارد تنش‌های سخت و دو قطبی کرده و مردم مستضعف و محروم را مستضعف‌تر و محروم‌تر می‌کند.
محمد باقر قالیباف گفت: «امروز چه چیزی تغییر کرده که آقای رفسنجانی وارد عرصه شده‌اند؟ ورود آقای رفسنجانی به آن معنی است که کشور را حداقل در یک دوره چهار ساله دیگر وارد تنش‌های سخت و دو قطبی کرده و مردم مستضعف و محروم را مستضعف‌تر و محروم‌تر کنیم. این مساله چه آورده دیگری برای کشور دارد؟ آقای رفسنجانی در مناظرات باید به مردم پاسخ دهند که ایشان بعد از این مدت چه کردند؟ بزرگ‌ترین ظلم به مردم آن است که به ۲۰ سال قبل برگردیم. اگر کارنامه ۲۰ سال قبل تا به امروز قابل دفاع بود حرفی نداشتیم اما کارنامه برای مردم مشخص است.»
 
او همچنین با افتخار می‌گوید که در سال ۱۳۷۸ و در پی حوادث کوی دانشگاه، سوار بر موتور ۱۰۰۰، مردم را با چوب می‌زده است! در عین حال برای اولین بار اعتراف می‌کند که نامه توهین‌آمیز و تهدیدآمیز فرماندهان سپاه به محمد خاتمی را او به همراه یکی دیگر از سرداران سپاه نوشته است.
از دیگر صحبت‌های شهردار تهران می‌توان به این نکته اشاره کرد که به اعتقاد وی، مصلای تهران از آهن و مفتول ساخته شده است و معنویت ندارد. او برای انتقاد از سیاست‌های اقتصادی هاشمی می‌گوید که مصلای تهران با مال حرام ساخته شده است.
 
اما باید به قالیباف گفت که دیکتاتور اعظم هم زیرک‌تر از این حرف‌ها ست. او به‌نوعی تو را تحریک کرده تا با این قبیل عرض ارادت‌های ملتمسانه، به دست خودت خودت را را برای همیشه خراب کنی‌ تا خیال دیکتاتور نیز از سرداری که آرزوی «رضا خان» شدن در سر می‌پروراند راحت شود.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۶, پنجشنبه

به امید آزادی تمام زندانیان سیاسی

روز سی خرداد ماه برابر با بیستم یولی  2013روز جهانى  حمايت از زندانيان سياسى در ايران است بیائید این روز را به یاد کودکان در بند حکومت اسلام بدانیم در رابطه با اهميت اين روز من نيازى نميبينم كه در مورد دخترو يا پسر جوانى كه بهترين ماهها و سالهاى زندگيش را تحت وحشيانه ترين شكنجه ها در زندان رژيم بسر برده است صحبت كنم, نيازي نميبينم در مورد صدها زندانى در زندان رجايى شهر و اوين صحبت كنم كه از حق داشتن حداقل دارو و درمان محروم هستند و هر روز شاهد زوال جسمى خود هستند, نيازى نميبينم در مورد كودكانى صحبت كنم كه لحضات شيرين كودكى برايشان ناآشنا ميباشد چرا كه غم پدر و مادر زندانيشان آرزوهاى كودكانه شان را دست نيافتنى كرده است, نيازى نميبينم در مورد جوانى صحبت كنم كه به جرم عاشق شدن دستگير و در زندان به اوتجاوز شده است, نيازى نميبينم در مورد مادرى صحبت كنم كه بعد از ٢٠ سال بزرگ كردن فرزندش تنها چيزى كه برايش باقى مانده است لباس و ساعت فرزند اعدام شده اش ميباشد, نيازى نميبينم در مورد ٣٤ سال شكنجه, اعدام , تجاوز, ترور و آدم ربايى رژيمى صحبت كنم كه حتى به پسر و دختر ١٢ ساله رحم نكرده است. نيازى نميبينم در مورد جوانانى صحبت كنم كه به خاطر شركت در باندهاى موزيك زير زمينى دستگير و شكنجه ميشوند….
بیائید این روز را به کودکانی اختصاص دهیم كه روياها و شاديهاى كودكانه شان را رژيم جنايتكار اسلامى ربوده است و آنها را از ديدن پدران و مادرانشان محروم كرده اند
فراموش نكنيد كه حمايت از زندانيان و خانواده هايشان, حمايت از كودكانى كه بزرگترين آرزويشان اين است كه در كنار پدر و مادرشان باشند, وظيفه تك تك ما ميباشد . به امید آزادی تمام زندانیان سیاسی .

 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۱, شنبه

با تمام گستاخی دوباره انتخابات را میخواهند بر پا کنند . ولی این را بدانید که رای ما و رای ملت ایران رفتن شماها از سرزمین پاک آریایی است .

چهار سال از سالگرد خون و باتوم و زندان و گاز اشک آور و شلیک گلوله به اسم انتخابات گذشت و به خرداد و تیر خونین رسیدیم .چهار سال پیش گردان گردان نیروهای رژیم در خیابان سعی در خفه کردن و سرکوب صداهای معترضین پرداختند .از یادمان نمی رود چه روزهایی بر ما گذشت ،فریاد های ما ،دویدن های ما وضرباتی عمیق که نه تنها بر جسم بلکه بر روح ما فرود آمد.هنوز تکلیف ما با انتخابات که نه ،انتصابات گذشته ، روشن نشده که می خواهند همان سناریوی دروغین را دوباره آغاز کنند و از من و تو می خواهند همان نقش سیاهی لشکر را دوباره در این پروژه جدیدشان بازی کنیم و تنور انتخاباتی عالیجنابان را گرم کنیم.
اصلا دیگر چه اهمیت دارد چه کسی منصوب می شود وقتی همه کمر همت به نابودی میهن و هم میهنانمان بسته اند! و چه اهمیت دارد به که رای بدهیم؟
به آفایان و یا حتی خانم هایی با یک هدف ولی با شعارهایی رنگین و متفاوت و صد البته دروغین با القاب اصلاح طلب و راست و چپ ،که به میدان سیاست بیایند و به قدرت برسند و حکومتشان استمرار یابد؟!! اینان که در سی و چند سال گذشته تلخ ترین فجایع سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی را به تاریخ کشور ما تحمیل کردند؟!! اینان که دستشان همواره به خون جوانان میهنمان آلوده است؟ به کدام وعده شان باور داشته باشم ؟ آیا می توانیم دشمنان میهنمان راکه سالیان سال اموال تاریخی و فرهنگی ایران را ویران کردند تا بر هویت ایرانی خط فراموشی بکشند ،ثروت و داراییهای آن را به غارت بردند ،پیر و جوان را به خاک و خون کشاندند ، جام فقرو تنگدستی که به کام مردم ریختند و عده زیادی ازهموطنان را از کشور فراری دادند را ببخشیم و به آنها رای بدهیم؟
به کدامتان رای بدهیم تااز برادرانمان اعتراف دروغین بگیرید ،مادرانمان را عزادارکنید،پدرانمان را شکنجه کنید،خواهرانمان را به جرم بد حجابی و در خطر افتادن اسلامتان به غل و زنجیر بکشید.!!.!!!.از کدام کوچه گذر کنیم و بوی خون خواهران و برادرانم را حس نکنیم.سالهاست که صدای گلوله ها و استبدادو خفقان از اسارت افکار مردممان خاموش نشده وهمواره شما تازیان و دزدان کوشش در نابودی هویت ایرانی کرده اید اما غافل از این بوده اید که نسل جوان اصالت وریشه آریایی خویش را در همه جای جهان گسترش می دهد و هرگز اجازه نمی دهد تا کسی لکه ای بر سپیدی نام ایرانی بگذارد.از شما و شعار های پوچ و تو خالیتان بیزاریم، ما ترازوی عدالت شما را که طرفی جان هم میهنمان است و طرف دیگر قدرت طلبی شما نمی خواهیم و هرگز شما را باور نداشته ایم .ما نام همه شما مزدوران را از صفحه تاریخ ایران پاک خواهیم کرد و هیچگاه گذشته تاریکی که برایمان رقم زدید را از خاطر نخواهیم برد.
جوانیمان را با ترس و وحشت و بغض های فرو خورده سپری کردیم ، حال به امید و آرزوی چه چیزی در نمایش رای گیری شما شرکت کنیم !! مگر فریاد ما را نمی شنوید که شما را از ریشه و اساس نمی خواهیم؟!!!هنوز نگاه آخر ندا و فریاد سهراب ها از خاطرمان نرفته ،نه فراموش کردیم ونه خواهیم بخشید ! چشم محمد مختاری و فرزاد کمانگرها به ما جوانان ایرانی داخل و خارج است تا حق خون آنان را با نابودی شما خونخواران زمانه پس بگیریم.از شما و حکومت فاسد و جلادتان بیزاریم چه رسد به انتصابات مزحکتان!!
ولی دستتان درد نکند خوب قبرستانهای ایرانمان را آباد ساختید
دستتان درد نکند خیلی خوب تورم و گرانی را رونق دادید و خوب پدران را شرمسار زن و فرزندان ساختید
دستتان درد نکند بیان و عقیده و اعتراض مردممان را خوب با دستگیری و زندان و شکنجه پاسخ دادید
دسستتان درد نکند جوانان تحصیل کرده و دانشمندان هم وطنمان را خوب از کشور فراری دادید
بساط تفریح را هم که به جای رفتن به تئاتر و سینما و طبیعت به تماشای اعدام در ملا؛ عام تغییر دادید
هرچه فکر می کنم نمیدانم که چه کار نکرده ای مانده که به خاطرش به شما رای بدهیم .باور دارم هرآنچه خواسته اید بر سر ما و سرزمینمان آورده اید و کم کم باید خود را برای انتخابات ما آماده کنید، انتخابات ما ،انتخابات مردمی …وما رای می دهیم!! آری ما رای می دهیم آن روز که در کل به بودن و نبودن شما باشد..به رفتنتان رای می دهیم ولی به ماندتان ، به تجاوز ،زندان و شکنجه جوانانمان، غارت وچپاول ایرانمان هرگز، وخوب می دانم آن روز دیر نیست! روزی که به خیابانها بریزیم وبی هیچ واهمه فریاد شادی سر دهیم و پایکوبی کنیم و نظاره گر سقوط تخت و تاج ظلم و دیکتاتوریتان باشیم.

سه تفنگدار ولی فقیه برای حفظ کشتی شکست خورده نظام

خامنه ای درآخرین ساعات ثبت نام ریاست جمهوری سه تفنگدار خود را وارد صحنه سیرک کرد تا دوباره مردم ساده ایران را بازی دهد و سکوتی بر پا کند ولی این را باید بداند که حتی اگر هم سکوتی از مردم نشان داده شد مطمعنن بعد از آن باز هم مردم ایران از حیله های این جلادان حکومت ننگین آخوندی پی خواهند برد ولی امیدواریم که این سیرک نظام آخرین بازی آنها با مردم ایران باشد .. باید به پا خیزیم .

علی خامنه ای و حکومت

شواهد حاکی از آن است که علی خامنه‌ای برای حفظ قدرت - حفظ دین و مذهب فقط بهانه است - به هیچکس رحم نخواهد کرد. رویدادهای همین چند روز نشان می‌دهد که همدستان او دست به کار قلع و قمع همه دست‌در کاران حکومتی، که به او نقد دارند یا مخالف سیاست‌های او هستند، شده‌اند و بیرحمانه همه کسانی را که روزی از متصدیان جمهوری اسلامی بوده‌اند، مورد ناسزا و توهین قرار می‌دهند و خلاصه آنها را برنمی‌تابند و چنین به نظر می‌رسد که حتا اگر لازم باشد خون‌شان را مباح نیز اعلام خواهند کرد
حسین شریعتمداری یکی از منفورترین نزدیکانش را به میدان می‌فرستد تا محمد خاتمی را مفسد فی‌الارض قلمداد کند. او حتما دستور این امر را صادر کرده و موافق چنین برخوردی بوده است که اگر نبود، موضع خود را اعلام می‌کرد. پس آقای خاتمی، چرا تلاش می‌کنید میراث ورشکسته بجا مانده از رییس جمهور محبوب او را تحویل بگیرید؟
محمد خامنه‌‌ای برادر بزرگترش و نیز رئیس نابخرد و بی‌سواد دستگاه امنیت‌اش را مامور می‌کند، تا اکبر هاشمی رفسنجانی را به حصر تهدید کند و او را عامل توطئه غرب به‌شمار آورد. آقای رفسنجانی، آیا باز هم علاقه‌مند هستید در انتخابات شرکت کنید تا با اعلام یکی دو میلیون رای برای شما در همین انتخابات، کارتان را یکسره کنند؟ 
خامنه‌ای بدون هیچ واهمه‌ای حصر میر حسین موسوی و مهدی کروبی را همچنان ادامه می‌دهد و وقاحت را به جایی می‌رساند که این حبس غیرقانونی - که حکم آن در هیچ دادگاه و مرجع قانونی صادر نشده است - را از دهان وزیر اطلاعات و امنیت‌اش (در همین سخنرانی اخیر) به گوش جهانیان برساند، آیا با این وضعیت کسانی هستند که هنوز به شرکت در انتخابات و رای دادن تمایل دارند؟
آدم‌هایش را که دست‌آلوده به خون ملت - مانند قاضی سابق مرتضوی - بوده‌اند در پناه خود گرفته است. این دهان‌کجی را او سالهاست چه پس از قتل‌های زنجیره‌ای، چه در رویدادهای کوی دانشگاه، چه در مصیبت‌هاپس از انتخابات و چه در به زندان افکندن و شکنجه‌ی آزادیخواهان از جمله روزنامه‌نگاران، دانشجویان، وکلا و فعالان اجتماعی، از مردم پنهان نداشته است
 
او آنقدر نادان نیست که نداند در طول اقتدارش، چه میزان به کشور لطمه وارد کرده است، پس به‌رغم اینکه همه چیز را می‌داند، شهامت اعتراف به اشتباهاتی که در تدوین و اجرای آنها مانند سیاست‌های بین المللی، داخلی، اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی مرتکب شده و مردم را به لبه پرتگاه قحطی و بیچاره‌گی کشانده، ندارد و نخواهد داشت. به باور من تا همه را به روز سیاه ننشاند، دست بردار نخواهد بود: آری او خودکامه‌ای‌ست که اگر مجازات نشود، همه را - خودی و غیر خودی ندارد - از دم تیغ خواهد گذراند

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

رای ما سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و حکومت دیکتاتوری آخوندی است


یکی دیگر از جنایات جمهوری اسلامی

معترضان به نتایج انتخابات خرداد ۸۸ بعد از گشت چند ماه همچنان برای اعتراض به خیابان می‌آیند. نیروهای ضد شورش در جای جای خیابان انقلاب حوالی کوی دانشگاه مستقر شده‌اند. مأموران برای پراکنده کردن ازدحام جمعیتی که حالا  در پیاده‌روها و خیابان اصلی تجمع کرده‌اند، به سمت آنها  گاز اشک‌آور شلیک می‌کنند.
چند موتورسوار نیز خودشان را به میان مردم می‌اندازند. آنها با لباس‌های شخصی از موتورها پیاده می‌شوند اما در دست‌هاشان باتوم دارند. باتوم‌هایی که ناگهان بالا می‌روند و روی تن راهپیمایی‌کنندگان فرود می‌آیند.
حالا دو برادر در ازدحام مردمی که کتک می‌خورند و راهی برای فرار می‌جویند همدیگر را گم کرده‌اند.
حوالی ساعت ۹ شب، شماره موبایل امیر جوادی‌فر روی تلفن خانه‌شان می‌افتد. اما آنکس که پشت خط با خانواده حرف می‌زند امیر نیست. آنها مطلع می‌شوند امیر جوادی‌فر که توسط کسانی با لباس‌های شخصی در راهپیمایی اعتراضی ۱۸ تیر مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود حالا در اختیار نهادهای امنیتی است.

کسی که تلفن زده به خانواده امیر جوادی‌فر می‌گوید که برای دیدن امیر به بیمارستان فیروزگر تهران بروند. جایی که وقتی خانواده، با امیر ملاقات می‌کنند، لباس‌های او را غرق در خون می‌بینند. امیر جوادی‌فر با آتلی بر گردن و صورتی ورم‌کرده به موبایلی که از او عکس می‌اندازد خیره می‌شود و زیر لب می‌گوید که یکی از چشم‌هایش تار می‌بیندبابک قطره چشمی برای برادرش از پزشک متخصص چشم دریافت می‌کند و پدر نیز ملتمسانه به مأمور نگاه می‌کند تا شاید از بازداشت و بازگرداندن پسرش به زندان منصرف شود. امیر وقتی بی‌قراری‌های پدر و برادرش را می‌بیند لبخند می‌زند و به آنها می‌گوید: «من برای یک اعتراض ساده رفتم، کاری هم نکردم که بخواهم بترسم، پس نگران نباشید می‌روم و برمی‌گردم».
خانواده امیر جوادی‌فر روز سوم مرداد ماه سال ۸۸ با خبر می‌شوند که امیر در زندان جان‌باخته است. علی جوادی‌فر، پدر امیر، قاب عکس فرزندش را دور خانه و در میان کسانی که برای همدلی آمده‌اند می‌چرخاند. شانه‌هایش از گریه می‌لرزند. اما بارها روی قاب سردِ شیشه‌ای خم می‌شود، صورتش را به صورت امیر می‌چسباند و قاب عکس را غرقِ بوسه می‌کند.
 
اوایل مرداد ماه سال ۱۳۸۸ است. آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی دستور تعطیلی بازداشتگاهی غیراستاندارد به نام  کهریزک را می‌دهد. کهریزک نام همان بازداشتگاهی است که امیر جوادی‌فر به همراه صدها نفر از بازداشت‌شدگان روز هجده تیر به آنجا منتقل شده بود. 
سه سال نیم، از روزی که امیر جوادی‌فر در بازداشتگاه کهریزک تمام کرد، می‌گذرد. خانواده امیر از تلویزیون می‌شنوند جوان دیگری به نام ستار بهشتی که به جرم نوشتن چند مقاله انتقادی در وبلاگش دستگیر شده بود، اینک در اثر ضرب و شتم در زندان جانش را از دست داده است.
بابک برادر امیر می‌گوید: همه روزهایی که بر ما گذشت انگار دوباره تکرار شده است. تا زمانی که هزارتوی پرونده کهریزک را رسیدگی نکنند امیرها و ستارهای زیادی در ایران زخمی و سپس قربانی خواهند شد. جوان‌هایی که اگر چه مثل امیر از مرگ نمی‌ترسند اما خانواده‌های زیادی تا همیشه چشم به راه‌شان می‌مانند
این حکایت کسانی است که در جریان اعتراض به نتیجه یک انتخابات جان شان را از دست داده‌اند. حکایت انسان‌هایی که پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، در خرداد ۱۳۸۸ زندگی‌شان تمام شد
داستان شهروندانی که با شلیک مستقیم گلوله در راهپیمایی‌های اعتراضی، ضرب و شتم در خیابان یا زندان، استنشاق گاز اشک‌آور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدن‌شان، پرتاب شدن از بالای پل عابر پیاده و شیوه‌های خشونت‌آمیز دیگری کشته شدند، و با مرگ هر یک نفر، زندگی یک  یا چند خانواده دچار ناامنی و بحران  شد.
 
با تشکر از راذیو فردا.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

به یاد سال 88 و جنایات رژیم جمهوری اسلامی و به یاد دوست عزیزم کیانوش آسا

کیانوش آسا دانشجوی ترم آخر فوق لیسانس پتروشیمی،دانشگاه علم و صنعت،
 که در تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید و چندی بعد، پیکر بی‌ جان کیانوش توسط خانواده اش در پزشک قانونی‌ شناسایی شد.
کیانوش در کرمانشاه به خاک سپرده شد و در مراسم چهلم چندین هزار نفر شرکت کردند که مأموران رژیم با گاز فلفل جمعیت را متفرق ساختند.
 کیانوش آسا جزو نخبگان کرمانشاه بود، تحصیلاتش را با مشکلات و سختی بسیار.... اما بهترین نمره‌ها پیش برده بود. در کنار تحصیل، فعال محیط زیست و تنبور نواز نیز بود،
او بسیار پسر خونگرم و دوست داشتنی بود ما با هم چند سال قبل در پارک کوهستان آشنا شدیم و چندین بار هم رفت و آمد داشتیم . بیشتر برای دیدنم به مغازه من میامد واقع در خیابان شریعتی چون خیلی نزدیک به منزل او بودم . زمانی که شنیدیم کیانوش شهید شده باور نکردیم اعلامیه او فقط دو یا سه روز روی دیوار بود و بعد تمام آنها را بسیجیها کنده بودند . برای عرض تسلیت به خانواده کیانوش باید از کوچه پس کوچهای شریعتی میرفتیم چون کوچه آنها از خیابان معلم تا میدان مصدق با ماموران و بسیجیان تحت کنترل بود و اجازه ورود به آنجا را نمیدادند ولی به هر طریق ما به آنجا رفتیم . با تمام کنترلی که داشتند منزل اوخیلی شلوغ شده بود . تا روز چهلم کیانوش چندین بار خانواده او و مخصوصا برادرش را تحت فشار گذاشتند که مبادا روز چهلم مراسمی برگزار کنند و اجازه برگزاری مراسم در مسجد را منع کردند اما روز چهلم همه به منزلشان رفتیم و تا سر مزار پیاده راه رفتیم . در پیاده رو کنار مردم هر جا را نگاه میکردیم نیروهای سپاه وبسیجیان بودند وقتی به سر مزار رسیدیم جلوتر از ما بسیجیان رسیده بودند آنجا و شروع به متفرق کردن با گاز فلفل و باطوم کردند . من همیشه به آنجا میرفتم چون کنار مزار پدرم بود و او هم تازه به رحمت خدا رفته بود شاید در هفته سه یا چهار بار به آنجا میرفتم و از نزدیک نظاره گر بی حرمتیهای ماموران رزیم به افرادی که برای فاتحه دادن بر سر قبر کیانوش میرفتند بودم و حتی یک بار هم سنگ قبر آن مرحوم را شکسته بودند و دوباره برای آن سنگ زیباتری که از مرمر سفید بود کارگذاشتند . من هر بار که برای پدرم به آنجا میرفتم برای دیدن کیانوش هم میرفتم و تا مدتها چند مامور آنجا را تحت کنترل داشتند . این هم یکی از جنایات رژیم جمهوری اسلامی بود که یکی دیگراز جوانان ایران را بی جهت کشتند که نگذراند کسی مخالفتش را با نظام کثیف آخوندی به زبان آورد .
با تشکر از وبلاگ تاریخ در تصویر چون من هیچگونه عکسی از کیانوش نداشتم و به وسیله این وبلاگ توانستم یاد و خاطره ای از چند سال پیش و جنایات سال 88 داشته باشم .
به امید پیروزی حق بر باطل و به امید پیروزی ایران و ایرانی بر رژیم جمهوری کثیف آخوندی .

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

به یاد سال 88 و دوستانی که از دست دادم


نه به سکوت در برابر جنایات جمهوری اسلامی ایران


نمایش انتخابات را به نمایش انزوای رژیم تبدیل کنیم!

نمایش انتخاباتی دراساس در انحصار یک گرایش است (اصول گرایان وفاداربه رژیم) و همه معرکه گیری و هیاهو ها برای پوشاندن آن است. ازهمین رو عریان کردن این واقعیت درشرایطی که رژیم در وضعیت ضعیف و شکننده قرارگرفته است از نظر تاکتیکی اهمیت زیادی دارد. حال اگررژیم را تنها بگذاریم و او را از امکان نمایش ها و ادعاهای دروغین اش محروم سازیم ضربه کاری به نقشه رژیم برای فریب مردم و افکارجهانی وارد خواهیم کرد. خامنه ای در اولین نطق خود پیرامون انتخابات، آشکارا از حماسه سیاسی به عنوان عاملی که نظام را دربرابرتهاجمات دشمنان بیمه می کند نام برد. حال اگربتوانیم  ماسک این "حماسه سیاسی" را وقتی روی صحنه می رود و دقیقا درهمان لحظه به عقب زنیم و لخت و عریان در منظرعمومی به نمایش بگذاریم، بی تردید ضربه کاری به رژیمی که در زیرانواع فشارهای سنگین قراردارد وارد ساخته ایم. تردیدی نیست که رژیم قرارگرفته درلبه پرتگاه بحران با بهره گیری از باصطلاح  مشروعیت برآمده از مشارکت مردم بلافاصله آن را به اهرمی برای تداوم و تشدید فشارها و سیاست های سرکوبگرانه اش تبدیل خواهد کرد. بنابراین نه فقط باید کنشگران ضدرژیم درتلاشی بی وقفه عواقب مخرب چنین مشارکتی را ولوبصورت رأی باطله و یا انگیزه مهرخوردن شناسنامه و ملاحظاتی ازاین قبیل دراین بزنگاه مهم تاریخی یاد آورشوند و نشان بدهند که چگونه رأی آن ها به چماق و تهاجم بعدی رژیم و اصرارش برتداوم سیاست های ویرانگرانه کنونی منجرخواهد شد و لحظه مرگش را  به عقب خواهد انداخت. افکارعمومی مردم هم چنین باید به اصلاح طلبان و عناصرمتزلزل دیگری که کنش گری و سیاست ورزی را صرفا با شرکت درانتخابات هم طرازمی کنند، فشارسنگینی برای پشت کردن آن ها به شعارهای مورد ادعای خود و به مردم و جنبش اعتراضی 88 وارد کنند تا آن ها نیز، جرئت داغ کردن تنورانتخابات را نداشته باشند. کنارکشیدن احتمالی خاتمی بدلیل تهدیدهای رژیم  و یا رد صلاحیت او نیز زمینه های رویکرد تحریم را درمیان حامیان وی و اصلاح طلبان تقویت خواهد کرد. با توجه به مجموعه این عوامل زمینه های یک تحریم گسترده و سراسری به مثابه اقدامی  برای ضربه زدن به اقتدارشکننده حاکمیت و زدن مهرباطله براین "انتخابات" برای رژیمی که سودای عَلم کردن حماسه سیاسی دورغین را درسرمی پروراند ضربه سنگینی است. درعین حال این اقدام درمسیرانتقال جنبش به دوران پس ازحکومت اسلامی و به مثابه حلقه و ایستگاه وسط راه اهمیت زیادی دارد. نباید فراموش کنیم که بدلیل وخامت بحران و فشارهای وارد به رژیم،تجربه  تقلب 88  و رویدادهای بعدی و سرکوب بیرحمانه رژیم که خاطره اش هم چنان در ذهن مردم و خانواده های جان باختگان سنگینی می کند، نفس شرکت نکردن دراین نمایش و به نمایش گذاشتن انزوای رژیم به مثابه یک کنش مؤثر نقش مهمی در تضعیف او دارد. نقش شبکه های خودجوش اعم ازجوانان و زنان و دانشجویان و کارگران وهمه  فعالین و کنشگران سیاسی و اجتماعی و این بار دراشاعه و انتشار تحریم و بوجود آوردن یک جنبش تحریم گسترده نقش عمده دارد. کنشگران و نیروهای اپوزیسیون رادیکال و مخالف نیز ازهم اکنون به  سهم خود می توانند دردامن زدن به  کارزارهای گسترده تحریم انتخاباتی و طرح شعارها و مطالبات مردم نقش آفرینی کنند و حضورمؤثری در زدن مهرباطله به کل انتخابات داشته باشند. 
درچنین شرایطی باید قلب نظام یعنی ولایت فقیه را که کانون اصلی بحران و فلاکت و پلیدی است، نشانه گرفت و اجازه نداد که درهیاهوی کشاکش نزاع جناح های آن گم و گورشود. بایدهم چنین خود را برای بحران پس از"انتخابات" و دوره سرنوشت سازی که شروع می شود آماده کرد. از این پس صف آرائی درونی جنبش دیگر نمی تواند هم چون گذشته براساس تضادهای درونی حاکمیت شکل بگیرد. این صف آرائی ها می تواند براساس مطالبات پایه ای اعم از معیسشی و سیاسی و اجتماعی و برابری طلبانه و درپیوند جنبش های طبقاتی و اجتماعی با یکدیگر و در راستای  تنگ کردن حلقه محاصره به دور رژیم صورت گیرد. برای تحریم گسترده انتصابات رژیم باتمام توان خود بکوشیم! نمایش انتخابات را به نمایش انزوای رژیم تبدیل کنیم!