۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

دلتنگم برای بچه های وطنم.........نفرین بر تو باد ای حکومت اخوندی

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود
در یخچال را باز می کند

عرق شرم ...
بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند
دست می برد بطری آب را بر می دارد
... کمی آب در لیوان می ریزد
صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "

پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...
//////////////////////////////////////////////////////////////////////////
کودکی با پای برهنه بر روی برفها  
ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی
نگاه می کرد زنی... در حال عبور او
را دید، او را به داخل فروشگاه برد و
برایش لباس و کفش خرید و گفت:
مواظب خودت باش کودک پرسید:
ببخشید خانم شما خدا هستید؟
زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط
یکی از بنده های خدا هستم.
کودک گفت:
می دانستم با او نسبتی داری!!!
///////////////////////////////////////////////////////////////////
دست های کوچکش
به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد
التماس می کند : آقا... آقا " دعا " می خری؟
و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند
و برای فرج آقا " دعا " می کند

رفتن احمدی‌نژاد به اوین

پوریا عالمی در ستون نشر اکاذیب روزنامه قانون اشاره کرده که یکی از برادران لاریجانی، جوادشان، درباره بازدید آقای احمدی‌نژاد از زندان اوین گفت: بازدید رییس‌جمهور از زندان‌ها نه تنها مورد استقبال است بلکه مورد تقاضا بوده است.

طنزنویس با توجه به این خبر پرسیده: دقیقا چه چیزی مورد تقاضا است؛ بازدید آقای احمدی‌نژاد از اوین، آقای احمدی‌نژاد در اوین، بازدید از آقای احمدی‌نژاد در اوین یا اوین به صورت کلی.

به نوشته ستون نشر اکاذیب: لاریجانی، کماکان جوادشان، گفته امکان دارد مطرح شود به دلیل اینکه بعضی از افراد نزدیک آقای احمدی‌نژاد در زندان هستند وی می‌خواهد از زندان بازدید کند، ما هم معتقدیم اگر آقای احمدی‌نژاد می‌خواهد افراد نزدیکش را در زندان ببیند کافی است در ساعات ملاقات به اوین مراجعه کند. مثلا همین آقای رفسنجانی هفته پیش می‌خواست افراد نزدیکش را ببیند رفت اوین و حال آقازاده را پرسید. آقای احمدی‌نژاد هم برای پرسیدن حال افراد نزدیکش می‌تواند به اوین برود.البته امیدواریم که برای همیشه احمدی‌نژاد را در زندان ببینیم .

پیش‌نویس قطع نامه حقوق بشر علیه ایران تصویب شد

امروز پیش‌نویس قطع‌نامه حقوق بشر علیه ایران در کمیته سوم سازمان ملل، تصویب شد. اعدام‌های گسترده، تداوم دستگیری منتقدان و مخالفان سیاسی، تبعیض علیه اقلیت‌های دینی از موارد ذکر شده در متن پیش‌نویس بوده است. این قطع‌نامه در ماه دسامبر به مجمع عمومی سازمان ملل خواهد رفت که پیش‌بینی می‌شود با رای بالایی تصویب شود.
ایران به عنوان یکی از نقض‌کنندگان سیستماتیک حقوق بشر، امروز باز هم در کمیته سوم سازمان ملل شاهد حساسیت اکثریت نمایندگان نسبت به موارد ذکر شده در پیش‌نویس قطع‌نامه‌ای بود که در ماه دسامبر به مجمع عمومی سازمان ملل خواهد رفت. به گزارش کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، در رای گیری امروز، ۸۳ کشور به قطعنامه رای مثبت، ۳۱ کشور رای منفی و ۶۸ کشور رای ممتنع دادند.
کانادا تهیه کننده این پیش‌نویس است و ۴۲ کشور نیز به عنوان حامی، آن را به کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل برای رای گیری ارائه کردند.
محمد خزایی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سخنان خود به کانادا به عنوان تهیه کننده این قطع‌نامه حمله کرد و گفت: «دولت کانادا در رفتار خودش نژاد پرست است». نماینده ایران ادعا کرد که قطعنامه نشان دهنده واقعیت کشور نیست و از واقعیت جامعه ایران دور است و متکی است به مطالب سایت های خبری. او انتقاد از وضعیت اقلیت‌ها در ایران را اغراق آمیز خواند و گفت پیش نویس تناقضات زیادی دارد. او سپس به انتقاد از مکانیسم های حقوق بشر سازمان ملل پرداخت که به صورت گزینشی اعمال می شود و تنها برخی کشورها مورد مجازات قرار می گیرند. او گفت که نظارت بر وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف باید از حالت انحصاری برخی کشورها دربیاید.
جلسه امروز به طور زنده از طریق وب‌سایت سازمان ملل پخش می‌شد.
حتی نمایندگان کشورهایی همچون برزیل که رای ممتنع دادند، نقض حقوق اقلیت‌ها و سرکوب‌ها و اعدام‌های انجام گرفته در جمهوری اسلامی را مورد توجه قرار داده و خواستار هماهنگی جمهوری اسلامی با موارد و پیشنهادهای ذکر شده در گزارش‌های گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل شدند. نمایندگان کشورهایی چون چین و بلاروس مخالفت خود را با تصویب چنین قطع‌نامه‌ای اعلام کرده‌اند.
برخی از موارد ذکر شده در پیش‌نویس قطع‌نامه عبارتند از:
- کوتاهی در رعایت موازین قانونی دادرسی؛ استفاده گسترده از شکنجه و رفتارها و مجازات‌های ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز دیگر، از جمله برای گرفتن اعتراف دروغ؛
- محدودیت بیشتر آزادی بیان و تشکل، مثل سانسور شدید روزنامه ها و بستن آنها؛ فیلتر کردن وب‌سایت‌های اینترنتی؛ آزار و تعقیب مدافعان حقوق بشر و از جمله فعالان سندیکایی؛
-مواد متعدد قانون تازه مجازات اسلامی، شامل گسترده تر شدن طیف جرایم مبهم و مستوجب اعدام، ناقض حقوق بین المللی بشر هستند، ؛
-نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان، از جمله مقررات تازه که زنان را از تحصیل در تعدادی از رشته‌های دانشگاهی محروم می کنند؛
- تبعیض پیوسته علیه اقلیت های قومی و دینی؛
- سرکوب مدافعان حقوق بشر و به طور مشخص محکومیت های شدید اعضای کانون مدافعان حقوق بشر به زندان؛
- رویه به شدت ناعادلانه و تبعیض آمیز بررسی صلاحیت‌ها در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری.
قطع‌نامه مذکور در جلسه عمومی ماه دسامبر به رای گذاشته خواهد شد. پیش‌بینی می‌شود که قطع‌نامه مذکور در جلسه مجموع عمومی با رای بالایی تصویب شود.
نوشته شده در  پشتبانان راه شاهزاده

۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

بازداشت اعضاي جبهه ملي


بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي

چهار تن از اعضاي جبهه ملي ايران، كورش زعيم، عيسي خان حاتمي، محمد اويسي همراه با دكتر محسن رهامي (نماينده جبهه ملي در سبزوار) توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شدند. در ساعت 14، چهارشنبه يكم آذر 1391، دهها نفر از نيروهاي امنيتي و انتظامي خانه آقاي حاتمي در اسفراين را محاصره و بيش از ده نفر آنان وارد خانه شده، پس از جستجوي خانه آقايان كورش زعيم، عيسي خان حاتمي، مهندس محمد اويسي و دكتر محسن رهامي را چشمبند سياه زده در خودروهاي جداگانه به مقر وزارات اطلاعات بردند. طبق گزارش مهندس حسين نجاتي، نماينده جبهه ملي ايران در اسفراين، به آقاي حاتمي دستبند زده شده بود. طبق همين گزارش، بازداشت شدگان پس از ساعتها بازجويي حدود ساعت 22:30 آزاد شدند. از كورش زعيم تعهد گرفته شد كه ديگر به اسفراين باز نگردد.

دفتر مردمداري جبهه ملي ايران

تهران – 5 آذر 1391

 

سخنرانی رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک


شعر زیبا از مسعود صدر

درمان درد
اگر اسکندر آيد فرض واهي
به پوزش خواهي و بر عذرخواهي
دوباره تخت جمشيدي بسازد
که بر آن باز هم ايران بنازد
اگر تيمور برگردد به خواري
به پاي ميز صلح و سازگاري
دوباره جان ببخشد کشتگان را
به ما باز آورد آن نخبگان را
...اگر سرکرده اعراب جاهل
بدانديشان و بد کيشان بد دل
که از ما آن چنان کشتند و بردند
و آن فرهنگ بر آتش سپردند
اگر صدها برابر باز آرد
نهال دانش و بينش بکارد
اگر چنگيز آدمخوار و خونخوار
به ايران بازگرداند دگربار
همان سرسبز باغ و گلشن ما
چراغ پر فروغ و روشن ما
اگر صدها رژيم ديگر آيد
اگر بر ما دو صد پيغمبر آيد
فلک صدها سياست پيشه آرد
اگر از آسمان چرچيل بارد
دوصد کوروش، هزاران مرد دانا


تقي خان ها و صد ها ابن سينا
فرشته جاي ديو و دد نشيند
خدا هم گر بر اين مسند نشيند
که اين کشتي ز توفان وارهاند
سلامت باز بر ساحل رساند

*****
اگر بين «من» و«ما» پل نسازيم
اگر از خارهامان گل نسازيم
اگر در شوره زاران گل بکاريم
خرد را دست «بي بي سي» سپاريم
ندانيم از"
به جز ما هيچکس نيست"
"به جز ما و شما فرياد رس نيست
"
فلک گر نشنود فرياد ما را
نبيند يک صدا ما و شما را
نه امسال و نه تنها سال ديگر
که ده ها سال و صدها سال ديگر
بدان اي هموطن بس روشن و فاش
همين است اين، همين کاسه همين آش

۱۳۹۱ آذر ۲, پنجشنبه

ملاقات‌ حضوری زندانیان سیاسی زن در اوین «ممنوع شده است»

سایت «کلمه» گزارش داده است که دادستان تهران ملاقات‌های حضوری بند زنان اوین را تا اطلاع ثانوی قطع کرده است. به نظر می‌رسد این اقدام در واکنش به اعتراض زندانیان زن به مرگ ستار بهشتی صورت گرفته است.

این وب سایت نزدیک به میرحسین موسوی روز دوم آذرماه گزارش داد محمود جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران، به طور مستقیم دستور داده است که کلیه ملاقات‌های حضوری بند زنان زندان اوین تا اطلاع ثانوی متوقف شود.

طبق این گزارش، در حالی که روز‌های چهارشنبه زندانیانی که فرزند خردسال داشتند، می‌توانستند با فرزندان خود ملاقات حضوری داشته باشند، دادیار زندان و مسئولان اجرای احکام این چهارشنبه، اول آذرماه، به خانواده‌های زندانیانی که فرزندان خردسال دارند گفته‌اند که کلیه ملاقات‌های حضوری بند زندان زنان اوین فعلا قطع شده است.

مسئولان زندان تأکید کرده‌اند که این اقدام به دستور مستقیم دادستان تهران صورت گرفته و خانواده‌ها باید برای پیگیری به دادستانی مراجعه کنند.

لغو ملاقات‌های حضوری بند زنان در حالی صورت گرفته است که پیشتر زندانیان سیاسی زن زندان اوین با صدور بیانیه‌ای ضمن اعتراض به مرگ ستار بهشتی،‌ خواستار بررسی پرونده آقای بهشتی شده‌بودند. کلمه می‌گوید به نظر می‌رسد لغو ملاقات‌های حضوری در واکنش به این اقدام زندانیان زن صورت گرفته باشد.

به گزارش روز ۲۹ آبان‌ماه وبسایت خبری کلمه، هفت زندانی سیاسی زن شامل فائزه هاشمی، نازنین دیهیمی، ژیلا بنی‌یعقوب، حکیمه شاکری، ژیلا کرم‌زاده مکوندی، شیوا نظرآهاری و بهاره هدایت، در این بیانیه اظهار کرده بودند که ستار بهشتی در بازداشتگاه نیروی انتظامی و «در اثر شکنجه» جان خود را از دست داده است.

در این بیانیه آمده است: «ستار بهشتی اولین مورد مرگ این چنینی نبوده و صد افسوس که احتمالا آخرین آن نیز نخواهد بود. زهرا کاظمی، زهرا بنی‌یعقوب، محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر، محمد کامرانی، اکبر محمدی، هدی صابر و ... نمونه‌هایی از افرادی هستند که بر اثر عوامل متعددی چون سوء مدیریت و اعمال فراقانونی مسئولان، جان خود را از دست داده‌اند.»

امضا‌ءکنندگان این بیانیه، خواستار توقف هرگونه خشونت و شکنجه جسمانی و روانی و همچنین رسیدگی به موضوع مرگ ستار بهشتی شده بودند.

ستار بهشتی از وبلاگ‌نويسان منتقد حاکميت بود که پليس سايبری ايران (فتا) روز ۹ آبان او را بازداشت کرد و در نهايت، پنج روز بعد در زندان درگذشت.

مرگ او که گفته می‌شود بر اثر شکنجه بوده است، بازتاب گسترده‌ای در داخل و خارج از ايران داشت به‌طوری که نهادهايی مانند عفو بين‌الملل خواستار روشن شدن ابعاد اين ماجرا شده‌اند.

در حالی که گروهی از
زندانیان سیاسی زندان اوین گفته‌اند که آثار شکنجه را بر بدن ستار بهشتی مشاهده کرده‌اند و سخنگوی قوه قضائیه نیز گفته است که بر پنج جای بدن آقای بهشتی جای کبودی و اثر ضرب و جرح دیده شده، رییس سازمان پزشکی قانونی کشور گفته که ستار بهشتی بر اثر «مرگ طبیعی» جان خود را از دست داده است.

کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی نیز اول آذرماه با قرائت گزارش خود در خصوص مرگ ستار بهشتی در مجلس اعلام کرد: «در مقطع فعلی سهل‌انگاری در اجرای برخی موازین قانونی مسجل است، اما کلیت موضوع نیازمند تحقیقات قضایی بیشتر است.»

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی

نزدیک سه سال و نیم از کودتای انتخاباتی ۸۸ می گذرد و در تمام این سال ها و ماه ها و روزها ننگ و سیاهی این حادثه منحوس بر در و بام خانه های شهر و دیارمان نشسته و هیچ باران بهاری و پاییزی و برف زمستانی و آفتاب تابستانی آن را نزدوده است. گویی کودتاگران برآنند که از این کودتا به آن کودتا بربام های خانه های دیار سبزمان خیمه بزنند و قهقه مستانه پیروزی سر دهند به واسطه سلاح آتشین غافل از آن که پیروزی در سایه سلاح تنها شکستی مفتضحانه است در عصر حاکمیت دموکراسی!
خداوند متعال در همه این سال ها و ماه ها و روزها از حال ما خانواده های زندانیان سیاسی آگاه بوده است و از احوال عزیزان آزاده دربندمان نیز. او خود به ما توان ایستادگی در برابر ستم داده تا روح سرکشی کافران و طاغیان را در مصاف با پایمردی های عزیزان مظلوم و صبوری خانواده هایشان قاهرانه در هم شکند. کیست که نداند قاتل در هیچ کجای عالم آرامش ندارد حتی اگر آدم کشی حرفۀ او و نان سر سفره زن و بچه اش بشود و نردبان ترقی مادی اش بشود و مدال و ارتقا برایش بیاورد. کیست که نداند شکنجه گر خواب راحت ندارد و همه سیاه کاری های روزش کابوس های شبش خواهد بود. می دانیم که نقاب مسلمانی و سپر ولایت پذیری تنها ابزار ماندگاری چند صباح ستمکاران بدنهاد است اما کیست که نداند در طول تاریخ سخت ترین سپرها و مرغوب ترین نقاب ها هم در مصاف حق و باطل کارکرد خود را از دست داده اند. ما از محرم و کربلا و عاشورا آموخته ایم که رمز بقای انسانیت نه دین داری بلکه آزادگی است. و آزادگی را فقط در خانه شرفا می توان یافت.
ما خانواده های زندانیان سیاسی که بارها و بارها به ستم هم پای عزیزانمان احضار و بازجویی و بازپرسی و محاکمه و محکوم به جرم ناکرده شده ایم، در آستانه سه سال و نیمه شدن تبعات انتخاباتی بدآهنگ و بدفرجام قصد تحلیل اوضاع و شرایط امروز را نداریم و آن را به حوزه و دانشگاه و کوچه و معبر و دکّان و اتوبوس و مترو نزد عالم و عامی وامی گذاریم. قصد ما از این بیانیه و بیانیه های بعدی تنها شرح حال خانواده بزرگ خودمان است که گاه در سایه تورم و گرانی و فقر و فلاکت و بدحالی عامّه به دست نسیان سپرده می شود. خانواده بزرگی که انگار هیبت و عظمتش را کودتاگران نیز دوست دارند که تا عزیزی از بند رها می شود جای خالی اش را در زندان بلافاصله چند زندانی سیاسی جدید پر می کنند تا جمع ما خدای نکرده بی رونق نشود و بیرق حق طلبی مان به اهتزاز درآمده بماند. مبادا که همسایه ها یادشان برود در ام القرای مسلمین چه نان و حلوایی تقسیم می شود در میان جماعت حق طلب آزادی خواه!
ما خانواده های زندانیان سیاسی هربار که پیک شوم بدخبر از حوالی اوین و دیگر بازداشت گاه های به نام و گمنام به سمت و سوی ما می آید، دلمان می لرزد که این بار قرعه به نام کدام مظلومی افتاده است که باید نامش یادآور عیوب حاکمان بی خرد ما شود. هر روز خبری شوم از حوالی زندان به ما می رسد. رفتارهای زننده و غیرانسانی بازجو و مأمور و زندان بان، عکس العمل های طبیعی عزیزان مظلوم دربند ما را به دنبال دارد که ته مانده حق شان را در پشت میله ها با تنها ابزار دراختیارشان، «جان شان»، طلب می کنند. هر روز فریادی و فغانی تازه و دریغ از یک عذرخواهی ساده! گویی ما هر روز باید منتظر جسم سختی باشیم که فرزند عزیزی خود را به آن بکوبد تا دیوانه خودباخته فرمان بری ترفیع بگیرد! نام زهرا کاظمی در کنار نام قربانیان قتل های زنجیره ای که کارشان به محکمه و محبس نکشید و حکم قتلشان را مفتیان خوارجی امر کردند و عاملان عقل و دین باخته اجرا کردند و اقشای این فجایع ننگین در دوره اصلاحات و اقرار وزارت اطلاعات وقت به این جرائم بزرگ و برائت جویی از آن انگار تازه کینه آمرین بی مقدار و عاملین بیچاره را برانگیخت تا در پی کودتای انتخاباتی ۸۸ همه آن چه می خواستند بکنند و فرصت و مجال و جرأتش را نیافتند، تلافی کنند.
ما خانواده های زندانیان سیاسی هرچند که در مقام انسانیت خویش، انسان را عزیز و کریم و شریف می خواهیم و هرگونه مهیا کردن اسباب ذلت و حقارت و مسکنت او را عملی شیطانی فرض می کنیم اما اینک اولویت را به پی گیری اوضاع مظلومان دربندمان می دهیم که جز خدا دادرسی ندارند و غم نان هم وطنان را و فقر و بیکاری و بیماری و خواری آنان را به دیگرانی می سپاریم که ورود به این حوزه و دفاع از حق مظلوم را پرهزینه می پندارند و جرأت نام بردن از عزیزان نام آور ما و مردان و زنان بی نام و گمنام محبوس در زندان ها را به جرم جستجوی رأیشان که حقشان است، ندارند! بگذار دردهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی این دیار را اطبای نفس و جامعه و سیاست و فرهنگ شماره کنند، ما در این بحبوحه بلا وظیفه شتربانی خود را داریم و نجات آنان را از مهلکه نزول ابابیل و سنگباران!
متأسفیم که هنوز پس از سال ها و ماه های هول انگیز پس از کودتا، ما باید نگران جان زندانیان خود در سلول ها و بندها و انفرادی ها و عمومی ها باشیم. باید نگران تبعیدی هایمان باشیم که با زندانیان عادی هم بند و هم سفره اند. باید نگران جان آنان باشیم که در بندهای عمومی یا انفرادی ها ناگهان جسم سخت را نشانه نروند و کبودی ها را پزشک قانونی بعدها علائم بیماری های عادی که هر انسانی در درون و بیرون زندان می تواند به آن مبتلا شود ارزیابی نکند!ما باید نگران جان عزیزانمان باشیم که دادگاه نمایشی و حکم های فرمایشی برایشان کافی نبوده و در زمان اجرای حکم هم باید شکنجه های روحی و آزارهای جسمی شان ادامه داشته باشد تا کینه جویان نفسی تازه کنند و به تئوری پردازان تریبون دار اطمینان دهند که دشمنان را سخت شکسته اند و هیچ ملالی نیست!
متأسفیم که رکورد اعتصاب غذا در زندان های جمهوری اسلامی توسط مسلمانان متشرع و پای بند به احکام اسلامی در شرایطی کاملا اضطراری شکسته است. متأسفیم که بدیهی ترین حقوق یک زندانی در زندان های جمهوری اسلامی به هیچ انگاشته می شود. از مرخصی ها و ملاقات های حضوری و کابینی و امکان تماس تلفنی روزانه هم که بگذریم از انفرادی های بی دلیل در دوره اجرای حکم و شکنجه های روانی با انتقال چند روزه به بند عمومی و بازگشت به انفرادی ها نمی توان گذشت. متأسفیم که بازجو در دوره اجرای حکم هم چنان برای به قول خود متهمش خط و نشان می کشد و زشت تر از آن با ورود به حریم خصوصی او و خانواده اش امنیت روانی آنان را سلب می کند. نام بازجو که بر صفحه گوشی همراه خانواده نقش می بندد انگار دست نشانده ابلیس حامل پیام شومی است! متأسفیم که هر روز بیمارستان ها باید تخت هایی را به زندانیان بیمار شده در زندان های کشورمان اختصاص دهند و رکورد بستری نیز در این دوره بشکند. متأسفیم که امروز نام شاکیان از کودتاگران نظامی و دیگر زندانیان در اوین و رجایی شهر و دیگر زندان ها، با بیماری های عجیب و ناشناخته پیوند خورده و در نهایت «جان» کالای بی ارزشی شده که در دست های کثیف عاملان و مأموران به حراج گذاشته می شود برای سرسلامتی یک انسان دیگر که بنابه نظر گروه خوارجی حاکم هر مقام والایی هم که داشته باشد بری از قربانی خواستن است در عصر حاکمیت دموکراسی!
باری ما خانواده های زندانیان سیاسی این بارنیز ضمن ابراز انزجار از قتل یک انسان بی گناه دیگر در پشت درهای بسته زندان، هرچند گزارش های کذب، ستّار عیوب و ذنب و گناه مرتکبین آن باشد، از همه مقامات مسئول می خواهیم به این همه بی اعتنایی به حقوق انسان ها در کشور خود پایان دهند و نگاهشان فقط به اقصی نقاط دنیا نباشد که خطاهای استکبار جهانی و بلاد کفر را شماره کنند برای حساب رسی های سیاسی. و از همه انسان های متعهد و آگاه می خواهیم که فارغ از گرایش سیاسی و لباس و مقام و جایگاهشان دست از ملاحظه کاری و مصلحت اندیشی برداشته برای «جان انسان» در کشور خود ارزش قائل شوند و بیش از این اجازه ندهند سرمایه های اجتماعی این مرز و بوم در زندان های رسمی و غیررسمی و توسط آدم های بی سواد و بی ریشه به باد روند.
امروز ما در آستانه عاشورایی دیگر با همه مسئولان اتمام حجت می کنیم که گذشتن از حقوقمان تنها در صورت جلوگیری از تضییع حقوق بیشتر ممکن است و گذشتن کریمانه از گذشتۀ شوم و نگاه به آینده تنها در گرو تغییر رفتار حاکمیت شدنی است و ادامه زشت کاری ها تنها شرایط را سخت تر و عبور از آن را ناممکن تر خواهد کرد.
و با هم وطنان خود اتمام حجت می کنیم که نسبت به ظلمی که به عزیزان دربندمان و خانواده های آنان می شود، بی تفاوت نباشند و اگر هیچ کاری برای توقف این مظالم از دستشان برنمی آید لااقل دایره اطلاع رسانی را گسترش دهند تا در زمانه ای که دستگاه های تبلیغاتی حاکمیت بیش از هر رسانه خارجی آب به آسیاب دشمن می ریزد، حقایق را به گوش مردم برسانند. از وضعیت رقبای انتخاباتی محصور رئیس دولت در آستانه اتمام دوره ریاستش تا وضعیت همه فعالان سیاسی و انتخاباتی دربند و خانواده هایشان که به جرم پی گیری حقوق حقه عزیزانشان، محکوم مجازات های سنگین می شوند و حکم اخیر خواهر عزیزمان خانم معصومه دهقان همسر دکتر عبدالفتاح سلطانی نمونه آشکار آن است!
در پایان بار دیگر نگرانی شدید خود را از وضعیت رهبران محصور جنبش سبز اعلام می داریم و حفظ صحت و سلامت کامل آنان و همه آزادگان دربند را وظیفه حاکمیت می دانیم و همین جا اعلام می کنیم که مسئولیت هرگونه مخاطره برای عزیزانمان که اسیر دستان ستم شده اند در شرایطی که درب زندان ها برای هرگونه بازدید و دریافت گزارش صحیح و واقعی از وضعیت زندانیان بسته است، به عهده مسئولان قضائی، رئیس قوه قضائیه و مقامات عالی نظام است.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
۳۰ آبان ماه 1991

۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

نامه سرگشاده یک استاد بازنشسته دانشگاه به احمدی نژاد

نامه سرگشاده یک استاد بازنشسته دانشگاه به احمدی نژاد و ارائه پیشنهاد کناره گیری فوری از ریاست جمهوری
دکتر محمد حسین پاپلی یزدی، استاد بازنشستۀ دانشگاه تربیت مدرس تهران طی نامه ای به محمود احمدی نژاد، ضمن برشمردن گوشه ای از عملکرد وی بعنوان رئیس دولت، خواستار کناره گیری وی از پست ریاست جمهوری شد.
متن این نامه به شرح زیر است:
نامه سرگشاده
جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
موضوع: چند سوال و پیشنهاد استعفای حضرتعالی از پست ریاست جمهوری
من رسماً نماینده هیچکس نیستم. حتی نماینده زن و فرزندانم هم نیستم. شما رئیس جمهور کشور جمهوری اسلامی ایران هستید. شما قانوناً حق دارید از طرف همه مردم حرف بزنید و من قانوناً حق ندارم از قول مردم حرف بزنم. حالا من از حضرتعالی خواهشی دارم؛ شما با همه حق و حقوقی که دارید بیایید به چند سوال و به پیشنهاد من بی حق و حقوق توجه کنید. شاید مشکلات شما و مشکلات من حل شود. پس چند دقیقه به حرف من گوش بدهید.
با این مقدمه میخواهم چند سوال از شما بکنم. البته میخواستم صدها سوال بکنم ولی خوب، شما وقت خواندن و جواب دادن صدها سوال را ندارید. بعد هم میخواهم دو تا پیشنهاد به شما بدهم. چون بنده، عضو هیچ گروه و حزب ودسته ای نیستم و نمایندگی از هیچکس هم ندارم، لذا مجبورم فعل مفرد و کلمه من بکار ببرم؛ لذا می­بخشید .
سوالات:
1
- آیا دولت شما یک دولت کارشناسی است. یعنی آیا خود حضرتعالی و وزرا و استانداران شما مسائل را از دید کارشناسی بررسی میکنید؟ نظر من این است که شما غیرکارشناسی ترین دولت در طول جمهوری اسلامی ایران هستید. ویژگی اساسی دولت شما و خود شما این است که به نظرات کارشناسی هیچ اعتنایی ندارید. فی البداهه تصمیماتی میگیرید و حرفهایی میزنید که مورد تایید بدنه کارشناسی کشور نیست. عمده ترین مشکلاتی که دولت شما برای من ایجاد کرده همین مسئله است. اگر پاسخی برای این کار دارید لطفا بفرمایند که این بنده ناچیز قانع شوم.
2 - آقای رئیس جمهور! وزرا، معاونین و استانداران شما چقدر حق تصمیم گیری دارند. آیا به آنها اجازه تصمیم گیری های خرد و کلان در حوزه وظایفشان را میدهید یا همه تصمیمات را خود شما یک نفره می گیرید. البته آقای یحیی زاده نماینده مجلس هم به صراحت فرموده اند که در دولت، رئیس جمهور شخصا تصمیم میگیرند نه وزرا. من هم فکر میکنم در اکثر موارد، شما وزرا و معاونین آنها را مسلوب الاختیار کرده اید. اگر غیر از این است بفرمایند. آخر تصمیمات شخص شماست که زندگی مرا دچار دردسر کرده است.
3 - شما چرا سازمان برنامه و بودجه را منحل کردید؟ آیا آن سازمان را منحل نکردید که هر طوری می خواهید پولهای مملکت را خرج کنید؟‌ اگر آن روز که شما آن سازمان را منحل می کردید، مجلس و ملت، جلوی شما ایستاده بودند، حالا وضع اقتصادی و اجتماعی من همین بود؟ قسم به هر که میخواهید بخورم وضع من و حتی شما بهتر بود.
4 - آقای رئیس جمهور، شما به مسافرتهای استانی زیادی رفته اید . اولا در این مسافرتها دهها و گاه صدها هزار نفر به استقبال شما آمده یا آورده شده اند. آیا این مسافرتها برای انجام کار است و یا برای تبلیغات؟ شما در بسیاری از این مسافرتها در کمتر از سه ساعت، دهها طرح با دهها میلیارد تومان اعتبار تصویب کرده اید. گاه مدت زمانی که برای ارائه یک طرح و تصویب آن در استانها گذاشته شده است، کمتر از 3 دقیقه است. آیا تصویب طرح به این صورت در کجای دنیا سابقه دارد. آیا با این کار، نخواسته اید بدنه کارشناسی دولت و نظرات مشاوران کشور را به سخره بگیرید. تصویب این طرح های غیرکارشناسی چه اثراتی روی زندگی بنده داشته است و چه مقدار تورم در زندگی من ایجاد کرده است. این طرح های شما زندگی مرا به فقر کشانده است. حالا که دولت حضرتعالی رو به اتمام است، چند طرح نیمه کاره با چه مبلغ اعتبار مورد نیاز برای دولت آینده جا می گذارید که البته تاوان آن را باید بنده هم بپردازم.
5 - وقتی میخواستید طرح حذف یارانه ها را مطرح کنید، بسیاری از اساتید اقتصاد کشور، طرح شما را تورم زا خواندند، حضرتعالی با این افراد برخورد مناسب نداشتید. آیا در اجرای طرح خود از نظرات کارشناسی استفاده کردید؟ شما با چه کسانی مشورت کردید که زندگی من را این طور خراب کردند.
6 - آیا آماری که دولت شما ارائه میدهد صحیح است؟ ‌اگر صحیح است چرا آمار دولت شما با زندگی من تطبیق نمیکند. وقتی شما اعلام میکنید تورم 15٪ یا 21٪ است چرا با زندگی روزمره من تطبیق نمیکند. آیا آمار دولت شما مورد تایید مراجع مستقل غیردولتی هم هست؟ اگر هست دستور بفرمایند آن مراجع که آمارهای شما را تایید میکنند، این مساله را کتبا اعلام کنند. چرا وقتی در زندگی روزمره من تورم بیش از صد در صد است شما اصرار دارید که تورم حدود 20٪ است. آخر منی که باید دست، توی جیبم بکنم و جنس بخرم، بهتر مساله تورم و درصد تورم را درک می کنم یا شما که 20 سال است دست توی جیب مبارک نکرده اید و همه چیز آماده در اختیار شما بوده است؟
7 - آقای رئیس جمهور، من استاد دانشگاه از شما سوال میکنم این بلبشوی اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی که دولت شما در کشور درست کرده است، چند درصد آن مربوط به تحریم های آمریکا و اروپا است و چند درصد آن مربوط به سوء مدیریت حضرتعالی و سوء استفاده و حرفهای حاشیه ای اطرافیان شما است . من استاد دانشگاه میگویم تحریمها 10٪ اثر داشته است و رفتارهای غیرکارشناسی شما و دولت شما 90٪. من حاضرم هر مخارجی را که تحریم ها به گردن ما میگذارد، بپذیرم؛حاضرم جانم را در راه منافع ملی کشورم فدا کنم، ولی چرا من باید قدرت خریدم را بخاطر سوء‌مدیریت حضرتعالی از دست بدهم.
8 - یک سوال دیگر اینکه؛ شما کاری کردید که در ظرف 20 روز، دلار از 1500 تومان تقریبا 3000 تومان شد. هیچ اقدام مهمی برای این سقوط ارزشی پول ملی نکردید. حالا من می پرسم. اگر دولت با همه تحریمها 000/000/000/50 دلار درآمد داشته باشد. پنجاه میلیارد هزار و یکهزار و پانصد تومان که میشود 000/000/000/75000 تومان، این پول به کجا میرود؟ آیا وارد خزانه دولت میشود یا نمیشود. این پول خرج چی میشود. شاید هم من اشتباه میکنم و همچون پولی وجود نداشته باشد. بالاخره از این پول چند ریال سهم من میشود؟
9 - آقای رئیس جمهور، شما دائم دم از عدالت می زنید، آیا این عدالت است که درآمد من و میلیونها مثل من یک دهم شود تا فقط عده معدودی درآمدشان سر به فلک بزند. شما عدالت اجتماعی را فقط برای کمتر از 1٪ درصد مملکت پیاده کرده اید؛ آن هم عده ای که از این بلبشوی اقتصادی سود می برند. آنها حتی اگر از نظر سیاسی با شما مخالف هستند از نظر اقتصادی پشتیبانی شما و شریک شما هستند.
آقای دکتر محمود احمدی نژاد، آیا این عدالت اجتماعی است که یکی برای جشن ازدواج بچه اش 2 میلیارد تومان خرج میکند و من برای تامین مخارج زندگی ام با مشکل روبرو هستم.
10 - آقای رئیس جمهور! این مدیریت حضرتعالی با کشور چین چگونه است.چین، بخش مهمی از کارگاهها و شرکتهای تولیدی مملکت را تعطیل کرده است. من وقتی میروم بازار، کفش بخرم، کفش چینی است؛ میروم دستمال آشپزخانه بخرم، چینی است؛ میروم سفره بخرم، چینی است؛ میروم تسبیح بخرم، چینی است؛ میروم چادر نماز بخرم، چینی است.این چین میخواهد چه بلایی سر صنعت و ‌اقتصاد من بیاورد. چرا من نمیتوانم جنس ایرانی پیدا کنم. رابطه اقتصادی دولت شما با چین، پدر بنده را درآورده است.
11 - آقای رئیس جمهور! درباره مدارک تقلبی یکی از همکاران مرحومتان حرفهایی زدید که آن حرفها شد وسیله سوء استفاده عده ای. در مملکتی که اگر کسی ماست تقلبی بفروشد او را بازداشت می کنند، چطور در مغازه های تایپ و تکثیر اطراف دانشگاه تهران، تبریز، اصفهان، ‌مشهد و... به صراحت نوشته اند پایان نامه کارشناسی ارشد و رساله دکترای آماده موجود است. آخر این تشکیلات حضرتعالی کجاست. این وزیر علوم شما مگر خوابست که در چند صد متری وزارتخانه اش تز دکترای آماده می فروشند. چرا من باید پدر شاگردانم را در آورم تا پایان نامه کارشناسی ارشدشان را بگذرانند و عده­ ای باید پول بدهند یک پایان نامه آماده بخرند. شخص حضرتعالی بطور غیر مستقیم از این امر دفاع کردید. آیا مدارک تقلبی، منشاء بسیاری از خلافهای دیگر نیست. دنیا زیر و رو شود، من شما را مسئول اشاعه مدارک تقلبی در این کشور می­دانم.
12 - آقای رئیس جمهور، بدترین میراث حضرتعالی برای این مملکت و برای من، ‌این سیستم اداری است که شما جا می­گذارید. این سیستم اداری موجود، نه در شان جمهوری اسلامی ایران است، ‌نه در شان ملت ایران،‌ نه در شان بنده حقیر است. این مورد را من از طرف همه حرف زدم. آقای رئیس جمهوری، سیستم اداری مملکت فاجعه است. یک سیستم مریض،‌ فلج، ‌مردم آزار، ‌اذیت کن، بیچاره کننده که دارد سکته میکند، شما به بنده تحمیل کرده­ اید. قانون برنامه سوم، ‌چهارم و پنجم و اصل 44 قانون اساسی و اصول دیگر قانون اساسی به حضرتعالی اجازه اصلاح این سیستم را داده بود. شما واقعا به جای اصلاح این سیستم، آن را خرابتر و ناکارآمدتر کردید. از این سیستم اداری، بی­فایده ­تر چیزی در مملکت نیست. در تمام دوره ریاست جمهوری حضرتعالی حتی یک نامه نبوده است که من بنویسم و خود بخود پاسخی داشته باشد. وضع بیمه ها اسفناک است. وضع صندوق بازنشستگی بسیار نگران کننده است. آقا شما را به حضرت عباس به رئیس جمهور بعدی بگویید در طول دوره ریاست جمهوریش هیچ کار نکند، این سیستم اداری را اصلاح کند، کل مملکت اصلاح میشود. خراب بود شما آن را ویران کردید .سیستم اداری مملکت بر اثر سوء مدیریت حضرتعالی یک ویرانه است.
13- حالا آقای رئیس جمهور، در بحث اقتصاد و عدالت اجتماعی سیستم اداری بیرون برویم. من استاد جغرافیا هستم وقتی به مسافرت میروم به پدیده های طبیعی توجه دارم. چرا در زمان شما این همه جنگل و مرتع تخریب شده است. چرا در دروه شما اینقدر سیل زیاد شده است. چرا در دوره شما اینقدر سفره های آب زیر زمینی افت کرده است. چرا سودجویان و زمین­خواران هزاران هکتار از زمینهای بستر رودخانه ها را تصاحب کرده اند. چرا دریاچه ارومیه، دارد خشک می شود. چرا تالاب انزلی به یک منبع فاضلاب تبدیل شده. چرا دریاچه بختگان، دریاچه هامون و چی و چی خشک شده است. برای ریزگردها که سینه بنده را خراب میکند چه کاری کردید؟ آخر این جنگلها، مراتع، ‌آبها، دریاچه ها، حیوانات همه نعمت خدا هستند. شما هم که مسلمان و مومن درجه یک هستید، چطور در زمانی که این همه نعمت خدا دارد داغون میشود یک مرتبه شما می فرمایید به هر ایرانی 1000 متر مربع زمین می دهید؛‌ چطوری یک مرتبه می فرمایند 2 میلیون هکتار زمین جدید زیر کشت می برید. این حرفهاي غیر کارشناسی شما روح مرا می آزارد و نمی گذارد شبها بخواب بروم. شما را بخدا بیایید با هم یک گپی بزنیم شاید من قانع شوم و شبها راحت بخوابم.
14 - آقای رئیس جمهور، از وقتی شما رئیس جمهور شده اید، بیخود و بی جهت دعوا و مرافعه بین زنها و شوهرها و بازاریها و مردم، راننده تاکسیها و مسافران و ... زیاد شده است. به استناد آمار دادگستری جرم و جنایت، چک برگشتی، حقه بازی و اختلاس، فساد اخلاقی زیاد شده است. این مسائل نمی گذارد من شبها بخوابم. شما اگر دو ساعت به درد دلهای من گوش دهید شاید من معالجه شوم و شبها بهتر بخوابم. البته شما بهتر از من مسائل را میدانید. هزاران نفر هستند که به درد دلهای شما گوش دهند. بخصوص آنها که از سیاستهای شما از نظر مالی فربه شده اند، درد دل حضرتعالی را گوش میدهند. من که کسی را ندارم تا درد دلم را گوش دهد، خدا خیرتان بدهد در یک جلسه دو ساعته تلویزیونی به درد دلهایم گوش دهید و شما مرا گفتار درمانی کنید. آقای رئیس جمهور، صد تا سوال ریز و درشت دارم ولی شما وقت ندارید.
من انصاف می دهم و امضا هم می کنم در دولت شما خیلی کار شده است، ولی اگر شما به نظرات کارشناسی احترام می گذاشتید و دولت شما یک دولت کارشناسی بود و اگر خود شما این همه حرفهای حاشیه ای در سطح ملی و بین المللی نمی زدید و اگر این همه قول انجام کارهای غیرکارشناسی نمیدادید، اگر به مجلس پاسخگو بودید،‌ اگر به خبرنگاران و رسانه ها پاسخهای کارشناسی و مستدل میدادید،‌ اگر به وزرایتان احترام می گذاشتید و وقتی مسافرت رسمی بودند آنها را عزل نمی کردید، اگر مردم را جدی می گرفتید،‌ با این پول عظیمی که در دولت شما پیدا شد با این گنج بادآورده که از گرانی نفت رسید، دولت شما باید صد بار بیش از این کار می کرد. خلاصه آنکه آقای دکتر محمود احمدی نژاد، شما زندگی و آرامش و آسودگی مرا خراب کرده اید. حالا دو پیشنهاد دارم :
1 - یک برنامه دو ساعته تلویزیونی بگذارید تا ما دو نفر به عنوان دو عضو هیات علمی دانشگاه با هم درد و دل کنیم، مردم هم بفهمنند. شاید من گفتار درمانی شوم.
2- نظر قطعی من این است که هر ساعتی که شما زودتر استعفا بدهید و انتخابات آزاد ریاست جمهوری در این مملکت راه بیفتد، من یکی راحت تر شوم. ادامه ریاست جمهوری توسط شما حتی یک ساعت بیشتر باعث خرابی بیشتر زندگی من یکی می شود، خود دانید. البته من قرار شد از طرف آدمهای دیگر صحبت نکنم. ولی از طرف غیر آدمها میتوانم صحبت کنم. ادامه ریاست جمهوری شما برای درختان جنگلی، مراتع، ‌آبهای زیرزمینی، بستر رودخانه ها، ‌دریاچه ها، حیات وحش، حتی برخی حیوانات اهلی هم زیان آور است. آخر، وقتی کاه، کیلویی 600 تومان و جو کیلویی 900-800 تومان و شلغم و چغندر حدود 500 تومان است، کدام زبان بسته ای میتواند شکمی از عزا در آورد. خدا شاهد است استعفای شما از پست ریاست جمهوری به نفع خود شما هم هست. درباره پیشنهاد اولم، یا حالا شما جلسه تلویزیونی بگذارید و مرا قانع کنید یا من جلسه را سر پل صراط میگذارم. والسلام

(پروفسور محمدحسین پاپلی یزدی، جغرافیدان، محقق و نویسنده برجسته و بنیانگذار، مدیر مسئول و صاحب امتیاز فصلنامه تحقیقات جغرافیایی و اولین ایرانی دارنده جایزه انجمن جغرافیای فرانسه است. وی سابقه تدریس در دانشگاه سوربن پاریس، فردوسی مشهد و تربیت مدرس تهران را دارد.
وی در سال ۱۹۹۶ بعنوان عضو اصلی کمیسیون جغرافیای فرهنگی انجمن جغرافیدانان جهان انتخاب شد. این کمیسیون مجموعا ۱۰ نفر عضو دارد و سهم آسیا ۳ نفر است.
او از مدافعان تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی است و پیشنهاد راه‌آهن سراسری بین کشورهای مسلمان را داده‌است.)

حال وهوای تهران


در خبرگزاری مهر امده است

ضرب و شتم عامل مرگ ستار بهشتی نیست/ آثاری از خفگی و مسمومیت مشاهده نشد
رئیس سازمان پزشکی قانونی با بیان اینکه هنوز در مورد پرونده فوت ستار بهشتی به جمع بندی نهایی نرسیدیم، گفت: در مورد بیماران قلبی ممکن است در اثر استرس قبل از بازجویی هورمون هایی در بدن ترشح شود که باعث آریتمی قلب می شود.

دکتر احمد شجاعی در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار مهر، اظهار داشت: بر اساس آزمایشات انجام شده روی جسد ستار بهشتی هیچگونه آثار خفگی و سم در بدن وی پیدا نشد و از نظر ما این فرد بر اثر مرگ طبیعی جان خود را از دست داده است.
وی ادامه داد: البته ممکن است این فرد بر اثر استرس های وارد شده جان خود را از دست داده باشد چرا که قبل از مرگ نیز قرص قلب مصرف کرده است.این دسته از متهمان وقتی قرار است مورد بازجویی قرار بگیرند دچار استرس می شوند که این استرس هورمون هایی را در بدن ترشح می کند که باعث آریتمی قلب می شود.
رئیس پزشکی قانونی در مورد کبودی های روی بدن این فرد گفت: ممکن است کبودی هایی روی بدن او بر اثر ضرب و شتم باشد اما این کبودی ها نمی توانند عامل مرگ باشند.
وی در پایان گفت: نتیجه قطعی آزمایشات در مورد علت اصلی مرگ طی روزهای آینده اعلام می شود اما از نظر ما این فرد به مرگ طبیعی مرده است. در آزمایش های سم شناسی نیز مورد مشکوکی پیدا نشده است. البته منتظر جواب چند آزمایش دیگر هستیم تا به جمع بندی نهایی برسیم.

پیروان راه مصدق بزرگ


سی آبانماه ، سالگرد دشنه آجین شدن پروانه و داریوش فروهر

                                            پیروان راه مصدق بزرگ

 

شامگاه شنبه سی یم آبانماه یکهزارو سیصد وهفتاد وهفت خورشیدی ، داریوش و پروانه فروهر دو مبارز

نستوه  پیرو مکتب مصدق بزرگ ، بدست ماموران عالیرتبه وزرات اطلاعات نظام ولایت فقها  بگونه وحشتناکی دشنه آجین و مثله شدند  آنهم  درخانه خودشان  .  جنایتی که در طول تاریخ نظیر آنرا به ندرت می توان یافت . نظامی که خود را مجری و تابع قوانین اسلامی معرفی می نماید و هرساله در ایام ماه محرم در عزای کشته شدگان دشت کربلا سیاه پوش شده و دسته های عزاداری و سینه زنی و زنجیر زنی و قمه برسرزنی به راه می اندازد ، مرتکب جنایتی گردید که  نه تنها روی حکومت امویان را بلکه همه جنایتکاران تاریخ را سفید نمود . لشگریان یزید در یک نبرد رویا رو ، امام حسین و یارانش را کشتند ولی آنقدر شرف ومردانگی داشتند که به آنها اجازه دفاع ازخود را بدهند و دراین نبرد هیچ زنی را نکشتند تا چه رسد که مثله نمایند اما فرستاد گان عالیرتبه وزارت اطلاعات حکومت ولایت فقها  نیمه های شب به خانه دو انسان شریف که تنها گناهشان دفاع از استقلال وبرقراری آزادی و عدالت اجتماعی در کشورشان بود و عمر پربارشان را در راه سربلندی میهن ورجاوندشان سپری نموده بودند ، وحشیانه یورش برده داریوش فروهر

رستم زمانه را که دوره نقاهت را پس از یک عمل جراحی خطرناک می گذرانید در نهایت قساوت  ، د د منشانه  با دوازده ضربه دشنه به شهادت رساندند و پروانه فروهر(اسکندری) شیرزن بیشه ایران زمین را که در بستر بیماری آرامیده بود در نهایت سنگدلی با بیست و    چهار ضربه دشنه مثله نمودند . دست اندرکاران نظام فقها !! با این جنایت فجیع ، عاشورای دیگری را برای ایرانیان رقم زدند . جهت گرامی داشت تمامی جانباختگان راه آزادی ودادگری ازصدر انقلاب مشروطه تا به امروز ، باید اول آذرماه را روز جانباختگان راه آزادی و دادگری ایرانزمین نامید و هر ساله در این روز سیاوشان  دیگری برپا نمود  این یکی از خواسته های برحق ملت ایران است.                               

          از آغاز انقلاب مشروطه تا به امروز شماری از مبارزان آزادیخواه  بدست جلادان نظام های استبدادی به قتل رسیده اند . برای نمونه میتوان از صوراسرافیل ، کلنل محمدتقی خان پسیان ،میرزاده عشقی ، سرهنگ پولادین ، فرخی یزدی ، دکتر حسین فاطمی ، کریمپور شیرازی ، خسرو گلسرخی ، و... نام برد اما جنایت های وحشیانه ای که که در این سی سال و اندی حکومت باصطلاح اسلامی انجام گرفته است که تازه ترین آن ستار بهشتی می باشد  نه تنها قابل مقایسه با جنایت های نظام های پیشین نیست بلکه از خونخواران تاریخ هم در کشتار و شکنجه و شقاوت و گسترش فساد ، پیشی گرفته است.                                                                               

          پس از رأی دادگاه میکونوس علیه رهبران نظام حاکم بر ایران ، دست اندرکاران نظام مجبور شدند برای فریب دولت های غربی ،  با روی کار آوردن شیادی بنام محمد خاتمی  زیر شعار "گفتگوی تمدنها " و  " جامعه مدنی " سعی نمایند چهره خود را تا اندازه ای دموکرات نشان دهند ولی  در پس پرده علاوه بر اعدام های مکرر ،  کشتار مخالفان در خارج کشور را به داخل انتقال دادند که نمونه آن  ربودن و به قتل رساندن  صاحبان قلم وآزاد اندیشانی چون محمد مختاری ، محمدجعفر پوینده و مجید شریف می باشد . اما عمق جنایت های  وحشیانه نظام فقها را باید در 

دشنه آجین نمودن داریوش وپروانه فروهر مشاهده نمود.

      
       درخواست تعقیب وپیگیری و محاکمه عادلانه آمران و مجریان این جنایت های فجیع کار بیهوده ای است . این طایفه یأجوج و مأجوج که قرن هاست از اعتقادات  مذهبی مردم سوء استفاده نموده و زندگی  راحتی برای خود و وابستگانشان فراهم کرده و زیر نام دین مردم ساده و پاکدل را به بازی گرفته و هر بار به نوعی فریب داده اند  ، با
شعار برقراری آزادی و عدالت و رفاه و مساوات زیر نام اسلام   حکومت خود را بنا نهادند . در این مدت  با اعمال و کردار ددمنشانه خود و گسترش فساد  در جامعه آنهم در ابعاد گسترده ، بزرگترین ضربه را بر باورهای دینی مردم وارد آورده اند تا آنجائی که مردم مجبور به تجدید نظر در اعتقادات هزار ساله خود شده و دسته دسته از دین روگردان میشوند . شادروان مهندس بازرگان  طی نامه ای به آخوند خمینی  این فاجعه را گوشزد نموده بود  که درحکومت اسلامی شما :                                                                                                                      

" بجای  یدخلون فی دین الله افواجا . اکنون شاهد  یخرجون من دین الله افواجا هستیم "                      

اکنون آقایان بر خرمراد سوار شده اند دیگر جز به منافع نا مشروع خود ازهر راهی که ممکن باشد به چیز دیگری نمی اندیشند  دین بازیچه دست آنها بود تا به اهداف نا مشروع  خود برسند که رسید ه اند .دست اندر کاران این حکومت خون آشام ، با رفتار وکردارشنیع خود  علاوه بر اینکه مردم را ازدین و مذهب متنفرکرده اند  فرهنگ پویا وایرانیت ما را هم دارند به نابودی می کشانند . تا این نظام جور و فساد بر مصدر کار سواراست عدالت و آزادی را باید به فراموشی سپرد .        

هم میهن گرامی
 
       رهائی ازاین مصیبت دردناک نیازبه همبستگی ملی دارد . بخاطر میهن در بندمان باید  کدورتها و اختلافات را که خواست سران نظام دستاربندان جنایتکار است کنار نهاده و دست به دست هم داده و بر پا خیزیم و با درس گرفتن از شکست های یکصد سال اخیر  باکمک هم ، میهن در بندمان را از زیر سلطه ستمکاران رها ساخته و دوباره آباد سازیم و همچنین باند دستاربندان تبه کار را به جرم خیانت به کشورو جنایتهای فجیع و حیف و میل بیت المال ملت و خارج کردن ثروت های باد آورده خود و بستگانشان را به خارج کشور و همچنین رواج گسترده فقرو فساد در کشور باستانی و بافرهنگ ایرانزمین ،  در یک دادگاه ملی به  پشت میز محاکمه نشاند و با اجرای عدالت  ، مردم سراسر کشورمان را برای همیشه  ازشرظلم و ستم رها ساخت و همچنین درسی هم باشد برای آیندگان . درآن زمان است که به خواسته برحق تاریخی خود  یعنی  استقلال ، آزادی ، برابری ، مهرورزی وعدالت اجتماعی خواهیم رسید و هم

روان پاک جانباختگان راه آزادی و عدالت  را هم خشنود خواهیم نمود .                                

 

 

بیست و هشتم آبانماه یکهزارو سیصد ونود و یک خورشیدی

۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

تهدید پرستو فروهر از سوی وزارت اطلاعات

وزارت اطلاعات جمهورى اسلامى امروز رسما به پرستو فروهر اطلاع داد كه اجازه برگزارى مراسم بزرگداشت سالگرد كشته شدن پروانه و داريوش فروهر را نخواهد داد. نماينده اين وزارتخانه در ديدارى با پرستو فروهر، ضمن اعلام ممنوعيت برگزارى اين مراسم، به وى هشدار داد كه در صورت تلاش براى برگزارى اين مراسم، نيروهاى امنيتى و انتظامى جمهورى اسلامى با حضور سنگين خود به برخورد شديد با شركت كنندگان خواهند پرداخت. اين وزارتخانه كه رسما مسئوليت قتل فجيع داريوش و پروانه فروهر را به عهده گرفته است، دليل مخالفت خود با برگزارى مراسم سالگرد را سياسى بودن اين مراسم عنوان كرده است. نماينده اين نهاد امنيتى جمهورى اسلامى، حساسيت شرايط سياسى كشور، نزديكى انتخابات رياست جمهورى و سوء استفاده سياسى مردم از شركت در مراسم سالگرد داريوش و پروانه فروهر را دلايل ديگرى براى مخالفت وزارت اطلاعات جمهورى اسلامى با برگزارى اين مراسم اعلام كرد.


به نقل از بالاترینh

"این می تواند نشانه ای بالینی و هشدار نسبت به یک فروپاشی اجتماعی باشد که زنگ خطری جدی است."

همزمان با ابراز نگرانی موسس انجمن حمایت از حقوق زندانیان در ایران نسبت به "بی نتیجه ماندن تحقیقات درباره مرگ ستار بهشتی" وبلاگ نویس منتقد حکومت ایران که در بازداشتگاه پلیس این کشور درگذشت، ۴۱ زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین، به "تبعید" یکی از شاهدان آثار شکنجه بر بدن آقای بهشتی به زندان اهواز، اعتراض کرده اند.

نویسندگان نامه که پیش از این در "شهادت نامه ای" علائم شکنجه بر بدن ستار بهشتی را تایید کرده بودند، در نامه تازه خود به "تبعید" ابوالفضل عابدینی به اهواز اعتراض کرده اند. آقای عابدینی در حضور بازپرس، آثار شکنجه بر بدن آقای بهشتی را تایید کرده بود اما از امضا کنندگان "شهادت نامه" زندانیان سیاسی نبود.

نویسندگان نامه می گویند که پیش از شهادت آقای عابدینی درباره وجود آثار شکنجه بر بدن وبلاگ نویس منتقد، شخصی به نام شهریاری که بازپرس پرونده از اداره جنایی بوده، به او اطمینان داده بود که "مشابه آنچه در بازداشتگاه کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم عوض نخواهد شد" اما او پس از ادای این شهادت به زندان اهواز "تبعید" شده است.

این گروه از زندانیان سیاسی ایران گفته اند که ابوالفضل عابدینی پیشتر در اعتراض به احتمال انتقالش به اهواز و در گفت و گو با همبندانش، تهدید به اعتصاب غذا کرده بود و "اینک مسئولیت جانش با حکومت است."

بر اساس نامه ۴۱ زندانی سیاسی، مقامات زندان پیش از انتقال او به اهواز با دادن وعده مرخصی، خواستار تامین وثیقه برای آزادی موقت آقای عابدینی شده بودند.

۴۱ زندانی سیاسی نویسنده نامه هشدار داده اند که "برخورد با ابوالفضل عابدینی نشان می‌دهد که به جای برخورد با عاملان جنایت و قتل قرار است به افرادی که از جنایت اطلاع دارند و آن را پیگیری می‌کنند برخورد شود."

"فاجعه ای بزرگ تر از مرگ ستار بهشتی این است که تکرار این حوادث عادی شود. این می تواند نشانه ای بالینی و هشدار نسبت به یک فروپاشی اجتماعی باشد که زنگ خطری جدی است"
عمادالدین باقی موسس انجمن حمایت از حقوق زندانیان در ایران

در تحولی دیگر درباره پرونده مرگ وبلاگ نویس منتقد حکومت ایران در بازداشتگاه پلیس، عمادالدین باقی، مؤسس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، در نامه ای به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه، ضمن ابراز تردید نسبت به نتیجه تحقیقات درباره این پرونده گفته است که "فاجعه ای بزرگ تر از مرگ ستار بهشتی این است که تکرار این حوادث عادی شود و حساسیت درخور نسبت به آن در سطوح مختلف جامعه و حکومت از میان برود."

حدود 25 درصد افراد زیر 18 سال دچار مشکلات رفتاری و روانی هستند

به گفته رییس انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان ایران، بر اساس مطالعات گسترده‌ای که در سطح کشور انجام شده 15 تا 25 درصد افراد زیر 18 سال دچار مشکلات روانی هستند.

دکتر مهدی تهران دوست مدیر گروه روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت وگو با خبرنگار «سلامت» ایسنا، اظهار کرد: انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان ایران در سطح ملی مشارکت‌هایی با وزارت بهداشت در حوزه فرزندپروری داشته است و پروپوزالی با موضوع اجرای غربالگری مشکلات روانی کودکان ارائه کرده که در حال بررسی است.

وی ادامه داد: انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان با آموزش و پرورش نیز در این زمینه همکاری داشته و در برخی مناطق دوره‌هایی را برای مشاورین و معلمین مدارس برگزار کرده است.

به گفته دکتر تهرانی دوست، از آنجایی که انجمن به دنبال بالا بردن سطح آگاهی افراد متخصص است دوره‌های بازآموزی مختلفی را برای روانشناسان و روانپزشکان برگزار و در عین حال مخاطبین عام را هم مورد توجه قرار داده و دوره‌های، شیوه‌های فرزندپروری را برای خانواده‌ها برگزار کرده است.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران در ادامه اظهار کرد: انتشار کتب و مقالات مختلف برای متخصصین و مردم عادی از اقدامات مهمی است که انجمن در راه آگاه‌سازی افراد انجام داده است.

رییس انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان با بیان اینکه کودکان و نوجوان سرمایه‌های بزرگی برای رشد و بالندگی هر جامعه محسوب می‌شوند، افزود: این قشر عظیم اماناتی هستند که برای حفظ سلامتشان باید بسیار تلاش کنیم تا آنان بتوانند مسیر آسیب‌پذیر دوران کودکی و نوجوانی را با کم‌ترین مشکل سپری کنند که متاسفانه این مسئله در بسیاری از مواقع مورد غفلت واقع می‌شود.

وی در پایان اظهار کرد: فراهم کردن بستری مساعد برای ارتقاء بهداشت روان کودکان و نوجوان یکی از وظایف اصلی نظام سلامت و تمامی اشخاص حقیقی و حقوقی است که به نوعی با این گروه سنی سر و کار دارند.

۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

رازهاي زندگي خامنه اي

رازهاي زندگي خامنه اي
محسن مخلمباف
نوشته حاضر اطلاعاتي است که از طريق کارمندان سابق بيت رهبري و وزارت اطلاعات که به خارج از کشور گريخته اند براي من بازگو شده است و من تنظيم متن آن را به عهده داشته ام.
مقدمه:
خامنه اي فردي است که در چند دهه گذشته بيشترين تاثير را بر زندگي عمومي و حتي خصوصي ايراني ها، پس از شاه و خميني داشته است. او کسي است که بيش از هرکسي از طريق سيستم هاي اطلاعاتي اش، درباره اين و آن مي داند؛اما کمتر کسي است که  ازجزئيات خانه و خانواده و ارتباطات و علائق شخصي و يا نحوه کار او با خبر باشد. اين راز داري افراطي از سوي خود او و سيستمش عمدي بوده است. در راز بودن، از او يک کاريزما ي مقدس براي طرفدارانش و يک چهره مخوف براي مردم ساخته است.
مطلب حاضر مي کوشد ازطريق منابع دست اول واقعيت خامنه اي را آنچنان که واقعا هست بشناساند. اين شناسايي به دور از ابراز نفرت هاي متداول اين روزها يا شيفتگي هاي طرفداران افراطي اوست.

آخرین نوشته ستار – بر گرفته از تار نگار مقاله

مدتی است نظام جمهوری اسلامی به هر طریقی شده فعالان وایرانیان مستقل را تحت فشار شدید قرارداده که حق اظهار نظر در مورد مسائل کشور را ندارید، از تحدید، بازداشت شکنجه گرفته …تا اعدام راانجام می دهد برای ترساندن افراد! هرروز یک مشکل را در جلو پای افراد قرار می دهد. ایمیل، مسیج و ضرب وشتم در خیابان کمترین کاری است که انجام می دهند! دیروز بنده را تحدید می کنند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی بندی می گویم کاری انجام نمی دهم که لازم به بستن دهانم باشد می گویند وراجی زیاد می کنی، می گویم چیزی که می بینم ومیشنوم می نویسم، می گویند هرکاری بخواهیم می کنیم هررفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان! بدون اینکه کسی بداند چه برسر شما آمده! می گویند مردم فلسطین وبحرین در عذاب هستند و کسی نیست یادی از آنها کند شما وطن فروش هستید! بنده وامثال من وطن فروش نیستیم عاشق ملت خود هستیم شما هستید که بیگانه پرست و وطن فروش هستید. روز وشب تلفنهای تحدید آمیز قطع نمی شود گویی قرار است با هر سُخنی دهانمان را ببندیم بنده به عنوان یک ایرانی می گویم من نمی توانم دربرابر این همه مصیبت سکوت کنم. بنده می گویم آقایان شما زیاد وراجی انجام می دهید و با این اراجیف کشور را به نابودی کشاندید. من سکوت نمی کنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد در هرکجای دنیا که باشم وتحدید از طرف هرکسی باشد برای بنده اهمیت ندارد.آقایان دهانتان را ببندید ظلم نکنید تا افشاگری نکنیم.
نظام جمهوری اسلامی، فریاد،وا مصیبتابرای فلسطین، بحرین وبسیاری از کشورها سر میدهدو از نبود آزادی بیان و اطلاع رسانی نشدن از آن کشورها ابراز نگرانی می کند. اما نمی گوید این همه فیلم وعکس که به صورت حرفه ایی گرفته می شوداز کجا می آید؟ نمی گوید چگونه اطلاع رسانی نمی شود، که گزارشگران، شبکه های تلوزیونی نظام به طور مستقیم از آن کشورها، گزارش زنده تهیه می کنند وبه خوردمردم میدهند. آن هم گزارشاتی یک طرفه و آنقدر این مطالب رابه زور به خورد مردم می دهند، که حالت تهوع وتنفراز دیدن شبکه های جمهوری اسلامی به انسان دست می دهد. اما درمورد وضعیت اسفبارنقض مداوم حقوق بشر در ایران سکوت می کند! ازهر روزبازداشت، شکنجه، زندان واعدام های دسته جمعی سخنی به میان نمی آورد، زندانیان سیاسی رادر بدترین شرایط و بدترین وضعیت قرار می دهدبرای شکسته شدن آنها اما خبری از وضعیت آن عزیزان نه تنهابه وکلا آنها نمی دهند وحتی اجازه داشتن وکیل را به آنها نمی دهند! بلکه حتی از اطلاع رسانی ازحال آن عزیزان به خانواده هایشان جلوگیری می کند!؟ خانواده های این عزیزان راتهدید می کند، که نه اجازه مصاحبه ونه اطلاع رسانی به هرگونه درباره عزیز خود ندارید؟! تهدید خود را به این مرحله ختم نمی کنند، و اظهار می دارند، اگراطلاع رسانی کنید خود وجان خانواده خود را به خطرمی اندازید؟! می گویند دختران واعضای خانواده رابازداشت می کنیم. شعار آنها این است. ما بازداشت می کنیم، شکنجه می دهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاع رسانی نکنید!
“آقایان” این چه قانونی است؟ در کجا این قانون اجرای شده؟ واکنون شما این قانون را برای مردم ایران به ارمغان آوردید. این قانون جز درکشورهای دیکتاتوری جای دیگری اجرای شده؟ باور کنید در بدترین کشورهای دیکتاتوری دنیا هم این طور قانون من درآوردی اجرایی نشده! وحتی اگر اجرای هم شده باشد به اسم حکومت تمام شده، نه به اسم دین، خدا وبدنام کردن دین وخدای آن دین! چرا باید شما بازداشت کنید، شکنجه دهید، اعدام کنید….و خانواده سکوت کنند. چرا شما از حکومت به پایین نمی آیید ودر حکومت دیگری نمی روید که چنین بلایی برسر شما بیاورند، ومعنی ومزه آن را درک کنید؟ درجنگل هم این قانون نیست که درنظام شما هست! اگر از کار و هنر خودکه انجام می دهید مطمئن هستید، قابل قبول است، پس چرا از بازگو شدن آن هراس دارید؟ بگذارید اطلاع رسانی شود تا بقیه حکومت های دنیا یادبگیرند و بدانند، چه نظام مردم سالاری اداره می کنید! اگر خود می دانید کارشما چنان حقیر وزبون است که مورد خنده دردنیا میشویدچرا انجام میدهید؟ چگونه است که خبرنگاران شبکه های تلوزیونی شما، در سراتاسر دنیا هستندو از آنجا از هرچه بخواهند گزارش می دهند؟ اما شبکه های دیگر دنیا درایران یا نیستند ویا مطالبی که شما بخواهید باید انتشار بدهند؟ برای چند روز حکومت کردن بیشتر آیا ارزش این همه ظلم کردن را دارد؟ آیا قانون من درآوردی شما پیش وجدان خود اعتباردارد؟.
حال من نظر دیگری میدهم. شما اگر از اطلاع رسانی هراس دارید؟ یا ازحکومت کناره گیری کنید! و یا ظلم نکنید. شما بازداشت نکنید، شکنجه ندهید، سلاخی نکنید تا اطلاع رسانی هم نشود. در غیر این صورت نه تنها اطلاع رسانی می شودبلکه به زودی بساط ظلم شما برسرتان فرو خواهد ریخت. اطلاع رسانی از وضعیت هر انسان در حال ظلم وستم کشیدن وظیفه تک تک افراد یک جامعه است، وهرکس در این کار کوتاهی کند به خود وبه وجدان خود خیانت کرده است! هرکس در اطلاع رسانی دریغ کند چاهی برای خود کنده است! چون شما نوبت به نوبت هرکسی که صدای مخالفت بلند کند، قصد ساکت کردن آن را دارید، حتی اگر این ابراز مخالفت در گوشه ای خلوت خانواده گی افراد باشد. پس ما را از تهدیدات خود نه ترسانیدچون ترسی در دل ما نیست، دیگر جای ترسی نمانده، شلاق وشکنجه شدن، ما را از اطلاع رسانی کردن باز نمی دارد. اگر شعار شما این است که
ما بازداشت می کنیم، شکنجه می دهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاع رسانی نکنید!
شعار ما هم این است. پابه میدان گذاشتیم در این مبارزه یا از قفس تن رهایی می یابیم یا قفس ظلم شما رادرهم می شکنیم.
زنده وپاینده ایرانی وایران جانم فدای ایران.
نویسنده ستار آدرس منزل ستار بهشتی برای ابراز همدردی مردم با این خانواده:

“رباط کریم؛ شیرین در؛ خیابان دانش؛ روبروی بنگاه دانش(خطاطی دانش) ؛ پلاک ۲۶ “
همچنین محل دفن ستار بهشتی در امام زاده محمد تقی رباط کریم، واقع در رباط قدیم، قطعه ۷، ردیف ۳، شماره ۱۱ واقع شده است.

۱۳۹۱ آبان ۲۴, چهارشنبه

سعید حدادیان،

خبرگزاری فارس می‌گوید که سعید حدادیان، از مداحان مشهور طرفدار حکومت در ایران با شکایت اسفندیار رحیم مشایی به اتهام توهین به مقام‌های دولتی، به پرداخت ۵۰ هزار تومان محکوم شده است.

آقای رحیم مشایی بیش از یک سال پیش از منصور ارضی به اتهام "توهین و افترا و تحریک به قتل رئیس دفتر رئیس جمهور" و از سعید حدادیان به اتهام توهین به مقام های دولتی شکایت کرده بود.

به گزارش فارس، دادگاه رسیدگی به شکایت آقای رحیم مشایی کمتر از یک ماه پیش در تهران برگزار شده و مطابق رای دادگاه آقای ارضی از اتهام توهین و تحریک به قتل رئیس دفتر رئیس جمهور تبرئه شده است. آقای ارضی، رئیس دفتر رئیس جمهور ایران را "یهودی صفت" خوانده بود.

اما سعید حدادیان به اتهام توهین به مقام های حکومتی مجرم شناخته و به پرداخت ۵۰ هزار تومان محکوم شده است.

حکم صادر شده مطابق قوانین قضایی ایران قابل تجدیدنظرخواهی است.

آقای حدادیان بیش از یک سال پیش در جریان یک مداحی در مراسمی عمومی اسفندیار رحیم مشایی را به "عورت رئیس جمهور" تشبیه کرده بود.

۱۳۹۱ آبان ۲۳, سه‌شنبه

گزارش بی‌بی‌سی از کشته شدن ستار بهشتی‌ در زندان ۱۲.۱۱.۲۰۱۲

ستار سکوت را دوست نداشت. ستار با رفتن اش سکوت مرگبارِ حاکم بر فضای انکارِ زندانیانِ سیاسی را شکست. ستار حکومتِ انکار را این روزها دوباره به حکومتِ اقرار بدل کرد. اقرار به وجودِ زندانیِ سیاسی و اقرار به وجود آثار کبودی بر بدن زندانیانی که سالم و با پای خودشان به زندان می روند.

۱۳۹۱ آبان ۲۱, یکشنبه

نسرین ستوده

نسرین ستوده وکیل دادگستری از شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم "اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر" به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.
آقای خندان با اشاره به اینکه فرزندانشان چهار ماه است که از ملاقات حضوری با خانم ستوده محروم هستند، نوشت: "سه ساعت و نیم چشم بچه‌ها به در زندان بود و با هر دفعه باز و بسته شدن، منتظر بودند که آنها را برای ملاقات صدا میکنند. اما هیچوقت این اتفاق نیفتاد."

این درحالی است که اعضای خانواده خانم ستوده با گذشت یک سال همچنان اجازه ملاقات با این زندانی سیاسی را ندارند.
نسرین ستوده، وکیل زندانی شده که دوران محکومیتش را در زندان اوین می‌گذراند در اعتراض به شرایط زندان از ۲۵ مهرماه دست به اعتصاب غذا زده است.
خانواده نسرین ستوده که امروز (یک شنبه ۲۱ آبان‌ماه) در پی تماس دادستانی تهران برای ملاقات با این وکیل زندانی که ۲۶ روز است دراعتصاب غذا است به زندان اوین مراجعه کردند، پس از گذشت چند ساعت امکان ملاقات با وی را نیافتند.

بخش سوم مصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با تلویزیون اندیشه