۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه

دیداراحمد منتظری با خانواده ستار بهشتی

احمد منتظری، فرند ارشد مرحوم آیت الله العظمی منتظری، در دیدار با خانواده ستار بهشتی، خواستار رسیدگی سریع به این پرونده بر اساس حق و حقیقت شد. مادر ستار بهشتی نیز از تعلل در رسیدگی به این پرونده ابراز ناراحتی و نگرانی کرد.
به گزارش کلمه، احمد منتظری و زهرا ربانی املشی، فرزند و عروس آیت الله منتظری، که روز اول اسفند به منزل گوهر عشقی مادر ستار بهشتی رفته بودند تا با این مادر داغدیده و دخترش دیدار کنند، روز سه شنبه میزبان مادر و خواهر ستار بودند.

در این دیدار که خبر آن در سحام نیوز منتشر شده، خانواده ستار بهشتی با ارائه گزارشی از روند طی شده در پرونده وی، از تعلل در رسیدگی مناسب به این پرونده ابراز نگرانی و ناراحتی کردند.

حجت الاسلام احمد منتظری نیز ضمن ابراز ناراحتی از مصائب رفته بر این خانواده، ابراز امیدواری کرد که هرچه سریع تر بر اساس حق و حقیقت به این پرونده رسیدگی شود تا بخشی از آلام و رنج های این خانواده داغدار کاهش یابد.

همچنین در این دیدار، خانواده ستار بهشتی ضمن ابراز ناراحتی از دریافت نکردن پاسخ دفتر آیت الله وحید خراسانی به تقاضای ملاقات این خانواده، ابراز امیدواری کردند که درخواست ایشان برای دیدار با این مرجع بزرگوار تقلید و دیگر مراجع معظم، با پاسخ مثبت رو به رو شود.

ستار بهشتی در میانه آبان ماه ۱۳۹۱ به دست ماموران نیروی انتظامی شکنجه و کشته شد، اما با پایان یافتن سال ۹۱ و به رغم وعده های مکرر، هنوز پرونده قتل این کارگر وبلاگ نویس بای رسیدگی به دادگاه ارسال نشده است.

محمدرضا پورشجری، وبلاگ نویس ۵۲ ساله ایرانی است.

میترا پورشجری دختر وبلاگ نویس محبوس در زندان قزلحصار به کلمه می گوید: وقتی که به دادیار ناظر زندان گفتم چرا مرخصی بابا را امضا نمی‌کنید بابا آنجا خیلی مریض است، گفت من خودم را بخاطر این آدم به خطر نمی‌اندازم، حتی اجازه یک ساعت مرخصی را نمی‌دهم، گفتم چرا؟ گفت پدرت با جرم‌های که دارد برای کشور خطرناک است، ما بخاطر این پرونده خودمون را به خطر نمی‌اندازیم، اگر قرار بود مرخصی بدن دادستان خودش اقدام می‌کرد پرونده را به ما رجوع نمی‌داد.
به گزارش کلمه، محمدرضا پورشجری، وبلاگ نویس ۵۲ ساله ایرانی است. وی از نام مستعار «سیامک مهر» برای نوشتن وبلاگ خود استفاده می‌کرد. این وبلاگ نویس روز سه‌شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ درمنزل مسکونی خود در کرج دستگیر و به بند امنیتی سپاه پاسداران در زندان رجایی شهر منتقل شد. بعد از مدتی این وبلاگ نویس بدون داشتن وکیل در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی غلام سرابی محاکمه و به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد.

وی پس از گذراندن نزدیک به یکسال در زندان رجایی شهر، به بیماری‌های متعدد دچار شد که باید در بیرون از زندان تحت مدوا و کنترل قرار می‌گرفت، اما مقامات قضایی بجای اعزام وی به مرخصی درمانی، او را به محل فعلی خود، زندان قزل حصار، که زندانی است بطور عمده برای مجرمان خطرناک، تبعید کردند.
ایشان وضع داخل زندان را به باغ وحشی تشبیه کردند که هیچ نظافتی در آن انجام نمی‌شود. با افزایش گرانی‌های وسیعی که در ایران به راه افتاده قیمت تمام اجناس داخل زندان چند برابر شده و بیشتر زندانیان قادر به خرید وسایل شست وشو و نظافت نیستند و این نظافت زندانیان و اتاق های ان‌ها را با مشکل مواجه کرده است. از طرفی آب گرم و حمام هم تنها چند ساعت در هفته در دسترس است.

۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

خامنه ای و دوستان


حکومت ننگین اسلامی

حکومت اسلامي ايران در سال ۲۰۱۲ بالاترين ميزان اعدامها را در ۱۵ سال گذشته داشت. احمد شهید در سومین گزارش خود به مجمع عمومی سازمان ملل متحد که اوایل ماه مارس میلادی منتشر شد، از اعدام حداقل ۴۸۷ نفر در سال ۲۰۱۲ حرف زد . بنظر من آمار اعدامها متاسفانه از اينهم بالاتر است. چرا که اعدامهاي مخفيانه و بدون اعلام رسمي نيز در جريان بوده است.
اکنون ديگر آمار روزانه دو اعدام را داريم و اين جنايت بسيار وحشتناک و غير قابل تصور است. يک نکته مهم است و آنهم اينکه نبايد به اين موضوع جنايت و قتل عمد دولتي عادت کرد٬ نبايد به آمار عادت کرد و نبايد عمق فاجعه را تا سطح آمار پايين آورد. بايد به همه مردم دنيا گفت در يک گوشه از اين جهان٬ حکومتي کثيف و جنايت پيشه وجود دارد که روزي دو نفر را به قتل ميرساند. به همين سادگي. جان و زندگي دو انسان را ميگيرد و به کارش ادامه ميدهد و سردمداران و جانيان حاکم بر ايران با لبخند جلوي دوربين رفته و از پيشرفت مملکت حرف ميزنند و اوباما از آنسوي دنيا پيام نوروزي براي اينها ميفرستد و ميگويد اگر در موضوع هسته اي کمي کنار بياييد٬ همه چيز بر وفق مراد است و شما در قلب ما جا داريد. ما در دنيايي عليه اعدام در ايران مبارزه ميکنيم که در مجموع به اين جنايت سازمان يافته و گسترده٬ کمترين توجهي نميشود و گويي مشکل ايران فقط سلاح هسته اي و داد و ستد با غرب است و نه اين همه جنايت و خونريزي و بيرحمي و سبعيت اسلامي. بايد در دنيا اينرا جار زد که در اين مملکت با همکاري همه اين اراذل و اوباش اسلامي روزي نيست که نکشند و اين داستان مربوط به امروز وديروز هم نيست. اينها با هر لباس و قيافه و گرايش و تفکري که داشته اند از اصلاح طلب تا بنيادگرا و از ريش و پشم دار تا مکلا و ... ، همه کشته اند، جنايت کرده و چاپيده اند. این جانیان در مقام رئيس جمهور و رئيس مجلس و غيره در نقاط مختلف دنیا رفت و آمد کرده، در جلسات و نشست هاي بين المللي امکان صحبت داشته و با وقاحت از اعدام و سنگسار دفاع کرده و آنرا رنگ و لعاب مقدس می زنند. از موسوي و کروبي گرفته که اکنون مغضوب حکومتند تا خاتمي و رفسنجاني و احمدي نژاد و خامنه اي تا بني صدر و پادوهای حکومت همچون سازگارا و گنجي و سروش و ... همه و همه براي نگهداشتن اين حکومت متکي بر مذهب و سرمایه، اين حکومت نماينده جنبش اسلامي بايد خون می ریختند تا مردم را ساکت کنند.در ایران نمی توان خانواده ای را یافت که که زهر اعدام يعني قتل عمد وحشيانه توسط حکومت جنايت اسلامي را نچشيده باشد. هم اکنون هزاران نفر در سلولهاي مرگ حکومت اسلامي اسير هستند و هر لحظه ممکنست اعدام شوند. مردم همواره عليه اعدام مبارزه کرده اند. مسئله اين است که حکومت و اسلحه به دستان و جنايتکارانش در مقابل هر تحرک و تعرض خانواده ها و مردم ايستاده و حتي به مادران وپدران محکومين به اعدام نيز رحم نميکنند. آنها در جريان اعتراض خانواده ها در مقابل زندان اوين ويا در مقابل بيت رهبري در ده اکتبر٬ اسلحه هایشان را بسوي سينه مادران زندانيان محکوم به اعدام گرفتند و در يک مورد وقتي مادر سعيد صديقي با نگراني به اسلحه بدستان مقابل بيت رهبري گفت٬ اميدوارم رهبر بگويد که فرزندم را نکشند پاسخ شنيد که رهبر خودش ميخواهد فرزندت اعدام شود!
 

زیبا ولی ناراحت کننده


اول فروردین۱۳۹۲ بچه های خانواده های در بندان سیاسی با لباسهای نوشون مقابل زندان اوین سفره هفتسین درست کردند که کنار پدران و یا مادرانشون باشند

۱۳۹۱ اسفند ۳۰, چهارشنبه

آرزوی پیروزی در سال 1392

سالِ ١٣٩۲ خورشیدیِ خیامی برابر با سالِ ۱۲۷۸۱ آفرینشی ِ جمشیدی و سالِ ۳۷۳۸ زرتشتى و ۲۵۷۲ شاهنشاهی شاد باد! گاهشمار ِ خورشیدیِ خیامی رسا‌ترین گاهشمار ِ جهانی است، هرآینه آغاز ِ آن از سالِ «هجرت» است که از آن ١٣٩۲ سال می‌گذرد ولى سرزمین ِ آریایى ِ من از ۱۲۷۸۱ سالِ پیش گاهشماری داشت و نوروز ِ جمشیدی را جشن می‌گرفت و از ۳۷۳۸ سالِ پیش مردمانِ این سرزمین اهورامزدا خدای جان و خرد را می‌ستودند و کوروش ِ بزرگ ١١٨۵ سال پیش از آن دوستى را در جهان گُستراند. آرى پیشینهٔ سرزمین من بسى بیشتر از ١٣٩۲ سال است.
ولی به هر حال این سال جدید را به تمام ایرانیان در بند حکومت آخوندی و تمام زندانیان سیاسی و دوستان عزیزم که چه در داخل ایران و یا در خارج ایران هستند و مخصوصا  دوست عزیز و برادر ارجمندم جناب اقای داریوش مجلسی که در این وبلاگ از لحاظ خبرهای جدید کمکهای زیادی به من داشته اند  تشکر میکنم وتبریک عرض مینمایم واز خدا آرزوی سلامتی ایشان و امید ایرانیان (شاهزاده رضا پهلوی و شهبانو فره و خانواده عزیزشان را دارم ). و همچنین آرزوی پیروزی ایران و ایرانیان بر ظلم حکومت ننگین آخوندی را از خدا خواستارم .
نزدیک به یک سال است که من و همسرم و تک فرزند عزیزم در غربت و دور از وطن با تمام سختیهای حایم کنار آمده و با تمام این مشکلات توانستم وبلاگی که حک شده بود دوباره بازسازی کنم البته در بلوگ اسپوت و با امید خدای ایزد امیدوارم بتوانم این وبلاگ را گسترته تر کنم و در براندازی حکومت اسلامی سهیم باشم .
به امید آزادی هر چه زودتر
          ....   داود    ....

کارت زیبا از دوستداران رضا پهلوی


سال نو بر همه ایرانیان خجسته باد

سال نو بر همه ایرانیان خجسته باد
به این امید که سال آینده سال اتحاد و اتفاق برای آزادی سرزمینمان و نقطه پایانی قتل و اعدام، شکنجه، حبس و نقض حقوق بشر در سرزمینمان باشد
تقدیم به شاهزاده رضا پهلوی و شهبانوی گرامی
تقدیم به همه ایرانیانی که دغدغه آزادی ایران را دارند
تقدیم به دوستان، هموندان و افراد خانواده مان

۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه

فردوسی خشمگین

در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است

۱۳۹۱ اسفند ۲۱, دوشنبه

ماهی قرمز نخریم

 
ماهی قرمز نخریم تجارت ماهى هاى قرمز مدت ها است كه در يك دوره زمانى ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردين شكل گرفته است. تجارتى كه محصول آن هيچ ريشه اى در تاريخ باستانى عيد نوروز ايرانى ندارد. ۸۰ سال پيش به همراه ورود چاى به ايران ماهى قرمز نيز كه سمبل عيد چينى است به سفره هاى هفت سين مراسم عيد نوروز ما وارد شد غافل از اينكه در عيد چينى ماهى قرمز را رها مى كنند تا زندگى جريان يابد و ما ماهى قرمز را اسير تنگ هاى بلورين مى كنيم تا همزمان با رشد سبزه هاى سفره هايمان و بارورى زمين هر روز او را به مرگ نزديك و نزديك تر كنيم.
دكتر نيكنام نماينده مجلس هفتم كه زرتشتى است درباره ماهى قرمز سفره هفت سين مى گويد: در هيچ كدام از مراسم سنتى مان در مورد نوروز ماهى قرمز جايگاهى ندارد. در سفره عيد انار به نشانه بارورى و عشق و يا سيب سرخ درون ظرف آب مقدس رها مى شود تا عشق و بارورى همچنان پاينده بماند. نيكنام مى گويد: اگر ايرانى ها مى دانستند كه ماهى قرمز هيچ ريشه تاريخى در سفره هفت سين ندارد به جاى پرداخت پول براى خريد و قتل ماهى هاى قرمز به بهانه عيد، سيب قرمز يا انار را در آب رها مى كردند كه ريشه در تاريخ اين ديار دارد.ماهى هاى قرمز كه براى ايام عيد پرورش پيدا مى كنند در حوضچه ها و استخرهاى غيراستاندارد و آب هاى آلوده رشد پيدا كرده و به علت همين آب هاى آلوده مى توانند عامل انتقال بيمارى سل جلدى باشند. ماهى هاى سرخ و كوچك در مسير رسيدن به ميدان مادر (محل توزيع ماهى هاى قرمز) به علت حمل نادرست نخستين سكته قلبى را تجربه مى كنند، دومين سكته حين پرتاب و تقسيم بندى از منبع اصلى به سطل هاى آب تجربه مى شود و سومين سكته زمانى است كه شما با ذوق و خنده نخستين تلنگر را به تنگ آب مى زنيد. صدا موج برمى دارد و هجوم مى برد تا قلب كوچك ماهى براى هميشه بايستد. ماهى به پهلو مى شود، روى آب مى آيد و مرگ را ميان سفره مقدس هفت سين كه همه عناصرش ريشه در تولد و بارورى دارد به تصوير مى كشد.
ماهى قرمز ايرانى نيست. سفره هفت سين ايران باستان از هزاران سال پيش تاكنون هرگز هيچ عنصرى را در دل خود نداشته كه بخواهد شاهد مرگ باشد. هر سال ايام عيد ۵ ميليون قطعه ماهى مى ميرند. ۵ ميليون قطعه ماهى قرمز به خاطر لحظه شاد بودن ما، به خاطر رنگ و لعاب سفره هفت سين، به خاطر هيچ. عجيب نيست اگر بخواهيم كه هر خانوار ايرانى تصميم بگيرد امسال از خير خريد ماهى قرمز بگذرد. عجيب نيست اگر بدانيم در صورتى كه ايرانى ها از خريد ماهى قرمز منصرف شوند اين تجارت سياه روزى پايان خواهد يافت. عجيب نيست اگر باور كنيم سيب سرخ يا انار همان سرخى سفره هفت سين ايرانى است كه ريشه در تاريخ چند هزار ساله سنت ما دارد. عجيب نيست اگر تابلوى معروف هفت سين كمال الملك را در كاخ گلستان به تماشا بنشينيم و ببينيم كه او نيز ماهى قرمز را ميان سفره هفت سين اش طراحى و نقاشى نكرد. عجيب تر نيست اگر از كودكانمان بخواهيم اولين نجات دهنده ماهى هاى قرمز باشند و به جاى پرداخت پول براى دعوت ماهى ها به مرگ، تصوير آن را نقاشى كنند.
سفره هفت سين ايرانى ماهى قرمز ندارد. به لحظه هايى فكر كنيد كه ماهى قرمزتان به پهلو روى آب تنگ سفره هفت سين نورزى تان مى ميرد. اكنون كه اين سنت بدون هيچ بهانه اى وارد فرهنگ ما شده است، سنت شكنى كنيم و دوباره به فرهنگ واقعى و قديمى سفره هفت سين برگرديم. ماهى قرمز چند؟ سه تا ۵۰۰ تومان، شايد هم سه تا ۱۰۰۰ تومان. مهم نيست. شما امسال براى قربانى كردن ماهى هاى قرمز هيچ پولى پرداخت نخواهيد كرد و به جاى آن سيبى خواهيد داشت كه مرگ ندارد. امتحان كنيد. امتحان شما نجات ۵ ميليون قطعه ماهى قرمز است. نوروز و يك قتل و عام عمومي .... ((به جای ماهی ، سيب درون تنگ بگذاريد)) اين حرف را كسانی می زنند كه مخالف مرگ بيش از ۷ ميليون ماهی قرمزی هستند كه قرار است در آخرين روزهای اسفند ماه 1390 امسال به مسلخ نوروزی شان بروند؛ ماهی هايی كه تنها برای چند روز قرار است نقشی كوتاه بر سرنوشت هفت سين ايرانی بازی كنند و بعد ... ديگر هيچ! پیروز وسربلند باشید
با تشکر از شما
داود

۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

مگه نمیگن دکتر محرمه


،لازم به توضیح است که در مراسم امروز ،دکتر اینقدر بینمکی کرده که عزادارن اومدن بهش گیر دادن که ؛ ،،،(فحشی به زبان ونزولأیی)
، این بابا فامیل ما بوده ما اینقدر گریه نمی‌کنیم که تو اینقدر خودت را جر میدی,,,

هرگونه تجمع در چهارشنبهٔ آخر سال – چهارشنبه سوری – در استان کردستان ممنوع شد

يک فرمانده نيروی انتظامی در استان کردستان روز يکشنبه اعلام کرد که هرگونه تجمع در چهارشنبه آخر سال – چهارشنبه سوری – در اين استان ممنوع است.

به گزارش خبرگزاری ايسنا،‌ محمد قنبری،‌ جانشين فرمانده نيروی انتظامی استان کردستان، گفت:‌در چهارشنبه آخر سال، هر گونه تجمع در معابر، مجتمع‌ها، پارک‌ها و تفرجگاه‌ها ممنوع است و با هرگونه تجمع برخورد می‌شود.
اين فرمانده نيروی انتظامی اشاره کرد که افرادِ به گفتهِ او «متخلف» دستگير می شوند و افزود: کسانی که در اين ايام دستگير شوند، تا پايان نوروز در بازداشت خواهند بود.
او همچنين گفت که وسايل نقليه متخلف در چهارشنبه آخر سال توقيف می شوند و از مردم خواست تا با نيروی انتظامی در راستای حفظ آرامش و امنيت همکاری کنند.

واکنش جدید دولت ایران به VPN

انسداد VPN ها، گام جدید حکومت برای محدود کردن مردم: حکومت ایران با مسدود کردن پورت های "وی.پی.ان" و اعلام "شناسایی کاربران وی.پی.ان" های غیر قانونی، یک گام دیگر به محدود کردن دسترسی شهروندان به گردش آزاد اطلاعات نزدیک تر شد. بنا بر این گزارش، حکومت ایران روز گذشته انسداد وی.پی.ان های شهروندان را تایید کرده و اعلام کرده است که از این پس استفاده از وی.پی.ان تنها با خرید "وی.پی.ان قانونی" امکان پذیر است و در غیر اینصورت کاربران تحت پیگرد قانونی و قضایی قرار خواهند گرفت.

۱۳۹۱ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

سیاه چالی به نام اسلام

حق داشتن روزهایی که از مردم ایران گرفته شد! میپرسید چه کسانی گرفتند؟! اسلامیست ها و آنها که چشم پیشرفت ایران و ایرانی را نداشتند! جاهلان و بیگانه پرستان کمونیست! ارتجاعیون! یک مشت تروریست به نام چریک و مجاهد که با چسباندن پسوند خلق به نام سازمانشان ، خودشان و ایدولوژی هایشان رو به مردم ایران زور چپون کردند ! همان نمایندگان الله روی زمین!

روزهای زیبا، شاد و سرشار از عطوفت و عشق و مهربانی که ما داشتیم و به روز های بهتر از آن هم قرار بود برسیم. اما آنرا یک مشت انیرانی و تازی پرست با نکبت و فلاکت و سیاهی و فقر و فحشا و نابودی فرهنگی جایگزین کردند ! نقطه اوج شادی ملت ما که امروز خلاصه شده باشد در آکادمی موسیقی گوگوش ووووو، آن هم با این همه بحث و جدل ، حسابش رو کنید که در کجای اعماق تاریخ بشریت پرتاب شدیم و چقدر راه داریم تا در ابتدا بفهمیم در کدامین سیاه چال گیر افتاده ایم و چگونه مسیر بازگشت به نور و روشنایی را دوباره بازیابیم !

حالا هم به فکر این هستند که چهارشنبه سوری و سیزده بدر و کم کم هم عید نوروزهم از ما ایرانیها بگیرند
البته فقط همین مونده چون خاک ایران و ایرانیت را گرفته اند .
 

انتشار فتوای رهبر ایران علیه چهارشنبه سوری

سایت دولت فتوای جدید رهبر ایران را در کنار دیدگاه های مشابه سه روحانی کمتر شناخته شده قم منتشر کرده است
پایگاه اطلاع رسانی دولت ایران، پاسخ آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، و تعدادی دیگر از روحانیان را به سوالی در مورد مراسم "چهارشنبه سوری" منتشر کرده است که آن را غیر شرعی دانسته اند.
سایت دولت ایران، روز یکشنبه ۲۳ اسفند (۱۴ مارس) نوشت که آقای خامنه ای در توضیح نظر خود در مورد چهارشنبه سوری گفته است که این مراسم "علاوه بر آنکه هیچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادى است که مناسب است از آنها اجتناب شود".
در هفته های گذشته، برخی مسئولان امنیتی و انتظامی ایران، نسبت به امکان استفاده مخالفان دولت از مراسم آتشبازی شب چهارشنبه آخر سال برای اقدامات اعتراضی ابراز نگرانی کرده اند.
سایت دولت ایران، در پی نقل نظر رهبر ایران نوشته است: "علاوه بر استفتای رهبر معظم انقلاب، از دفتر برخی مراجع عظام تقیلد نیز در این زمینه سوال شد که پاسخ دادند: مراسم چهارشنبه آخر سال، علاوه بر اینکه مبنای شرعی ندارد، نوعی آتش پرستی است و خواندن اشعاری مانند ‘زردی من از تو و سرخی تو از من’ مصداق حاجت خواستن از آتش است."
در حالی که فتوای قدیمی آیت الله خامنه ای از فقدان "مبنای عقلانی" مراسم چهارشنبه سوری سخن می گوید، فتوای جدید از فقدان "مبنای شرعی" این مراسم حکایت دارد و به علاوه، این مراسم را "مستلزم ضرر و فساد زیاد" می داند
این سایت سپس در کنار فتوای آقای خامنه ای، دیدگاه های سه تن از مدرسین حوزه علمیه (جعفر سبحانی، سید هاشم حسینی بوشهری و محمود رجبی) در این زمینه را نقل کرده است که جزو روحانیان کمتر شناخته شده قم محسوب می شوند.
این در حالی است که هفته پیش، برخی سایت های محافظه کار، پاسخ های چند سال پیش تعدادی از مراجع تقلید شیعه به سوالی در مورد "چهارشنبه سوری" و "سیزده به در" را به چاپ رسانده بودند که علاوه بر نظر آیت الله خامنه ای، شامل فتواهای ۶ مرجع تقلید مشهور شیعیان (آقایان فاضل لنکرانی، بهجت، تبریزی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی و سیستانی) می شد.
منبع مطلب هفته پیش، که نخستین بار در سایت تابناک نزدیک به محسن رضایی به چاپ رسید، کتاب "مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید" نوشته "سیدمحسن محمودی" بود که هفت سال پیش منتشر شده بود.
به نوشته این کتاب، پاسخ آن زمان رهبر جمهوری اسلامی به سوال "خرید و فروش ترقه و انجام چهارشنبه سوری و سیزده بدر به اعتقاد نحسی ۱۳ و احیای مظاهرشان چگونه است؟" به شرح زیر بوده است: "چهارشنبه سوری و سیزده به در مبنای عقلایی ندارد."
در پاسخ جدید آیت الله خامنه ای، به جای نداشتن "مبنای عقلایی"، بر فقدان "مبنای شرعی" مراسم چهارشنبه سوری اشاره شده و به علاوه، این مراسم "مستلزم ضرر و فساد زیاد" دانسته شده است.

۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه

این هم افکار کثیف نظام اسلامی


بازی جدید با پرونده ستار بهشتی

پس از گذشت چهار ماه از مرگ ستار بهشتی در زندان و با وجود وعده های مکرر، هنوز به این پرونده شکنجه و قتل رسیدگی نشده است. این در حالی است که هم دادستان تهران و هم نمایندگان مجلس به شکنجه ستار اعتراف کرده و شوک را علت مرگ وی ذکر کرده اند. حالا علاء الدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس می گوید که مساله پرونده این وبلاگ نویس خاتمه پیدا کرده است! این نماینده مدعی اصولگرایی همچنین برخلاف تصریح گزارش مجلس، مدعی شده که: شاید علت مرگ ستار بهشتی ترس و نگرانی از شرایط زندان بوده است!!
به گزارش کلمه، اظهارنظر رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در شرایطی است که با وجود وعده های مکرر مسئولان قضایی برای رسیدگی به این جنایت، پرونده شکایت اولیای دم ستار بهشتی از ماموران شکنجه گر پلیس فتا هنوز به دادگاه ارسال نشده و در شعبه اول بازپرسی دادسرای جنایی تهران خاک می خورد.
و اما مادر ستار

او امروز از کسی چیزی نمی‌خواهد جز محاکمه و مجازات بانیان و عاملان قتل فرزندش. آن مادری که من دیدم، مطمئناً انجام این محاکمه و مجازات آمران آن و سپس عذرخواهی نظام از وی، دل شکسته او را التیام خواهد بخشید و شاید این مانع شود ازاینکه وی آهی برکشد و در نتیجه بنیان‌ها برافکنده شود. فریاد مظلومیت مظلومی که دستش از چاره کوتاه است و توان دفع ظلم و دفاع از خود را ندارد، فریاد بلندی است که طنین آن همۀ جهان را پر می‌کند همانگونه که طنین فریاد این مادر در دنیا پیچید. بی‌تردید آه مظلوم گریبان ظالم را خواهد گرفت چرا که خداوند خود پناه بی‌پناهان و فریادرس ستمدیدگان است. ظالمانی که بر ضعیفان و ناتوانان می تازند، در حقیقت به جنگ پروردگار می‌روند و او را به مصاف با خود فرامی‌خوانند. به خوبی آشکار است که در این نبرد، این ستم‌گرانند که محو و نابود می‌شوند. ...

ایران وطن ماست ولی افسوس

ایران نه یک مکتب است نه یک مرام و نه یک مسلک، ایران وطن ماست. ایران تمامی آن‌چیزی است که ما داریم و طرفه آنکه امروز به هیچ گرفته می‌شود. به هیچ گرفته می‌شود از سوی کسانی که اعتقاد و ایمان خویش را مستمسکی می‌دانند برای اهانت به تاریخ و به فرهنگ و به اسطوره‌های این سرزمین؛ و به هیچ گرفته می‌شود توسط کسانی که می‌خواهند وطن ما را به توشه یک‌روزه‌ای برای راه بی‌مبداء و بی‌مقصدشان تخفیف دهند. ایران وطن ما و مبداء و مقصد ماست. ایران ما، ایران مردمانی است که طی قرن‌های متمادی در آن سکنی گزیدند و هر یک به فراخور توان خویش از وجود آن، از همیت و از تمامیتش حفاظت کردند. ایران وطن ماست.

اگر به تمامی کسانی که از جان و دل برای حفاظت از آن تلاش می‌کنند تا به ابد احترام خواهیم گذاشت، اگر تمامی کسانی را که باعث سربلندی آن و سرافرازی مردمانش می‌شوند تا به ابد ارج خواهیم نهاد، و اگر از تمامی کسانی که ایران را خوار و زبون می‌خواهند و آن را ابزار قدرت‌طلبی خود قرار می‌دهند بیزاریم، به این دلیل است که ایران وطن ماست.
نگاهی به تاریخ معاصرمان بیندازیم و ببینیم هر بار به خیالی و وهمی وجود ایران را نادیده انگاشته‌ایم، تمامیتش را دستِ‌کم گرفته‌ایم، یا آن را بدیهی فرض‌ کرده‌ایم چگونه همچون برگشت یک بومرنگ بر صورت‌ خودمان سیلی زده‌ایم، ببینیم هر بار کسی از میان ما آتشی علیه آن بر پا کرده دود آن چشمان خودش را آزرده است و شاهد باشیم هربار که به نام مسلکی یا مرامی ایران را در مقام و مرتبه‌ای که شایسته آن نیست نشانده‌ایم نتیجه‌ عکس گرفته‌ایم و ایران آنچنان اهمیت وجودش را به ما اثبات کرده‌ که برای تصحیح اشتباه خویش بهایی گزاف پرداخته‌ایم.

اما اگر ایران همه آن‌چیزی است که ما مشترکاً داریم چرا باید امروز به بازیچه دست میان‌مایگانی تبدیل شود که برای هیچ ایمان و اعتقادی ارزش و احترام قائل نیستند و هر روز به رنگی و با پرچمی به دنبال بازاری برای متاع جعلی خویش می‌گردند؟ اگر ایران همه آن چیزی است که ما مشترکاً داریم چرا باید اعلام دلبستگی به وطن، که می‌تواند بر زبان شهروند هر کشوری در توصیف موطن خویش جاری شود امروز به حدی بعید به نظر می‌رسد و چنان رنگ‌و‌بوی سیاسی به خود می‌گیرد که خشم صاحبان قدرت را بر می‌انگیزد و به عکس‌العمل‌های پیش‌پا افتاده وادار می‌کند؟
اگر بازگو کردن این واقعیت که ایران وطن ماست، امروز گفتاری سیاسی شده‌ به این دلیل است که گویی هموطن بودن ما از معنای اصلی آن یعنی از برابری ما تهی شده‌است. به این دلیل است که فاصله میان فقیر و غنی چنان بیداد می‌کند که در مقایسه با نابرابری ملموس و رزومره در کشورمان، برابری ما در ایرانی بودن‌مان به چهره رنگ‌پریده‌ای تبدیل شده‌است. به این دلیل است که آنقدر به شهروند درجه یک و دو سه تقسیم شده‌ایم و برای هر یک از ما محدوده‌ای چنان متفاوت ترسیم شده‌ که در مقایسه با آن، برابری ما در ایرانی بودن‌مان شوخی تلخی بیش نیست.
همه ساکنان کره خاکی برای خود عقایدی دارند که به آن احترام می‌گذارند و از دیگران نیز توقع احترام به آن را دارند. همه مردم در قلب خود به قهرمانی و قدیسی اقتدا کرده و تلاش می‌کنند اندیشه و عمل وی را الگوی کردار و رفتار خویش قرار دهند. و چه جای تعجب از اینکه نزد دیگران مبلغ آن روشی باشند که راه رستگاری خویش می‌دانند؟ اینها هیچکدام نافی برابری اولیه و اساسی ما در ایرانی بودن‌مان نیست. نه کم و بیش عرفی بودن و نه بیش و کم دیندار بودن جای این حقیقت که ما همه ایرانی هستیم و ایران وطن همه ماست را نمی‌گیرد.
در تمامی این سال‌ها به عوض آنکه برابری‌مان در ایرانی بودن را زمینه‌ای ببینیم برای کشف عرصه‌هایی که باید این برابری به آن تعمیم یابد، چنان از وظیفه‌مان در گسترش عدل غفلت کرده‌ایم و چنان تفاوت در آراء و عقاید و منافع را بزرگ و حیاتی جلوه داده‌ایم که کاملاً از یادها رفته‌است که ایران لحظه برابری ماست. این برابری و این وطن همه آن چیزی است که ما داریم و طرفه آنکه هم این و هم آن امروز به هیچ گرفته می‌شود.
ایران فقط آن نیست که از بد حادثه وجود و حضورش را به یاد می‌آوریم و به دامانش پناه می‌بریم. ایران آن نیست که به دلیل جانفشانی برای تمامیتش بتوانیم برای خود حقی فراتر از سایر هموطنان‌مان قائل شویم. نه عشق ما به ایمان مشخصی و نه نفرت‌مان از کسانی که می‌بینیم مطامع خویش را بر منافع ما مردم ترجیح می‌دهند هیچیک نمی‌تواند جای برابری ما در ایرانی بودن‌مان را بگیرد. بر زمینه این برابری است که می‌توانیم با افتخار مدعی به رسمیت شناختن تفاوت‌های‌مان شویم و شاهد همسویی و همراهی اعتقادات و عقاید گوناگون در تلاش برای آزادی‌ باشیم. اگر می‌توانیم از حقوق برابر مردم صحبت کنیم، اگر اعم از ترک و لر و فارس و بلوچ و عرب در همان روز پای صندوق‌های رأی می‌رویم، اگر می‌توانیم بخواهیم که رأی مردم منبع مشروعیت به شمار آید، اگر فارغ از تمامی تفاوت‌های‌مان لحظات سربلندی کشور را جشن می‌گیریم و اگر اعم از شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی آرزوی سعادت ملت ایران را داریم، همه و همه به این دلیل است که ایران وطن ماست.
بدون شناسایی این وطن و بدون رعایت این برابری، نه ترسیم چشم‌اندازی برای عدالت ممکن است و نه زمینه‌ای وجود دارد برای احترام به حقوق اساسی ملت. ایران شاهد و ضامن برابری ماست.
ایران وطن ماست.

۱۳۹۱ اسفند ۱۱, جمعه

توقیف گذرنامه کامبوزیا پرتوی و مریم مقدم، دو سینماگر ایرانی، هنگام ورود به کشور

گذرنامهٔ کامبوزیا پرتوی و مریم مقدم، دو سینماگر ایرانی، هنگام ورود به کشور توقیف شد و این دو فعال فرهنگی ممنوع الخروج شدند.

به گزارش جرس به نقل از فیگارو، به محض بازگشت کامبوزیا پرتوى فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان ایرانی و مریم مقدم بازیگر سینما إز فستیوال برلین به کشور، پاسپورتشان ضبط شده و آنها ممنوع الخروج شده اند.

شصت و سومین دوره جشنواره جهانی فیلم برلین در تاریخ ۲۹ بهمن ، جعفر پناهی فیلم ساز ایرانی را برای تهیه فیلم “پرده بسته” ستود و جایزه خرس نقره ای بهترین فیلمنامه را به او اختصاص داد.

هفتهٔ گذشته جواد شمقدری با انتقاد شدید از آنچه اهدای سیاسی جایزه جشنواره فیلم برلین به یک فیلم ایرانی می‌خواند، گفت: قطعا چنین رفتاری در تعاملات فرهنگی و سینمایی به هیچ وجه درست نیست و ما اعتراض خودمان را نسبت به این موضوع بیان کرده‌ایم اما باید توجه داشت که سازمان سینمایی، حوزه نظامی و انتظامی برای برخورد با رفتارهای غیرقانونی نیست.

فیلم “پرده” کار مشترک جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی به یاس و فکر خودکشی یک فیلم‌ساز می‌پردازد.

فیلم “پرده” روز سه‌شنبه (۲۴ بهمن/۱۲ فوریه) در جشنواره بین‌المللی فیلم برلین به نمایش درآمد. این فیلم با کم‌ترین مخارج در یک خانه تهیه شده و جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی در این فیلم، هم بازیگر، هم کارگردان و هم صدابردار هستند.بازیگر دیگر این فیلم مریم مقدم است.

کامبوزیا پرتوی در برلیناله در مصاحبه‌ای از جمله به شرایط تهیه فیلم، احتمال اذیت و آزار علیه دست‌اندرکاران این فیلم پس از اجرا در جشنواره بین‌المللی برلین می‌پردازد. او همچنین از واکنش جامعه فرهنگی ایران نسبت به فیلم‌سازانی که حق فعالیت‌های سینمایی ندارند می‌گوید.

طبق گزارش خبرگزاری ها، تماشاگران در جاى جاى فیلم ابراز احساسات کردند و با اولین تصویرى که از پناهى نشان داده شد تشویق بیشتر شد.

اکنون گزارش رسیده است که به محض بازگشت کامبوزیا پرتوى فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان ایرانی و مریم مقدم بازیگر سینما إز فستیوال برلین به ایران پاسپورتشان ضبط شده و خود آنها نیز ممنوع الخروج شده اند.

وضعیت حقوق بشر در ایران

احمد شهید گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران با انتشار متن پیش نویس گزارش خود، از اقدامات جمهوری اسلامی در محدود کردن حقوق اولیه مردم و حتی عدم رعایت قوانین داخلی ایران انتقاد کرد.

این گزارش که روز پنجشنبه منتشر شد اشاره می کند که قوانین انتخابات در ایران رعایت نمی شود و محدودیت های ناموجّه بر شهروندان ایرانی اعمال می شود.

در بخش دیگری از گزارش همچنین به ادامه بازداشت روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی اشاره شده و مواردی چون شکنجه و اعدام مورد انتقاد واقع شده است.